کلمه جو
صفحه اصلی

exhort


معنی : نصیحت کردن، تشویق و ترغیب کردن
معانی دیگر : (با پند یا هشدار) آگاهاندن، برحذر کردن یا داشتن، پرهیزاندن، ایزانیدن، نصحیت کردن

انگلیسی به فارسی

نصحیت کردن، تشویق و ترغیب کردن


اذیت کردن، نصیحت کردن، تشویق و ترغیب کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exhorts, exhorting, exhorted
• : تعریف: to advise, urge, or incite with great seriousness.
مترادف: admonish, urge
مشابه: adjure, advise, caution, counsel, encourage, enjoin, entreat, implore, incite, press, prevail, prevail on, prompt

- She exhorted her aimless brother to look for a job.
[ترجمه ترگمان] به برادر کوچکش نهیب زد که دنبال کار بگردد
[ترجمه گوگل] او برادر بی هدف خود را به دنبال شغلی دعوت کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: exhorter (n.)
• : تعریف: to give advice or admonition in an urgent but encouraging manner.
مترادف: urge
مشابه: advise, counsel, implore, plead, preach

• urge strongly, advise earnestly, admonish, council
if you exhort someone to do something, you try hard to persuade them to do it; a formal word.

مترادف و متضاد

نصیحت کردن (فعل)
admonish, advise, exhort, preach

تشویق و ترغیب کردن (فعل)
exhort, lead on

urge, warn


Synonyms: admonish, advise, beseech, bid, call upon, caution, counsel, egg on, encourage, enjoin, entreat, goad, incite, insist, persuade, plead, preach, press, pressure, prick, prod, prompt, propel, spur, stimulate


جملات نمونه

1. The governor exhorted the prisoners not to riot.
[ترجمه پویا محمودی] رئیس زندان، زندانی ها را نصیحت کرد که شورش نکنند.
[ترجمه ترگمان]فرماندار به زندانی ها دستور داد شورش نکنن
[ترجمه گوگل]فرماندار زندانیان را مجبور به شورش کرد

2. Kennedy exhorted his listeners to turn away from violence.
[ترجمه ترگمان]کندی به شنوندگان خود اندرز داد که از خشونت دور شوند
[ترجمه گوگل]کندی از شنوندگان خواسته است که از خشونت کنار بیایند

3. The chairman exhorted the party workers to action.
[ترجمه ترگمان]رئیس به کارگران این حزب را تشویق کرد که وارد عمل شوند
[ترجمه گوگل]رئیس، کارگران حزب را به اقدام دعوت کرد

4. The general exhorted his men to fight well.
[ترجمه ترگمان]ژنرال به افرادش نهیب زد که خوب بجنگند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مردانش را به مبارزه با خوبی دعوت کرد

5. The essay exhorts women to cast off their servitude to husbands and priests.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از زنان exhorts است که بردگی خود را به شوهر و کشیشان واگذار کند
[ترجمه گوگل]این مقاله زنان را تشویق می کند تا خود را به شوهران و کشیشان برسانند

6. The party leader exhorted his members to start preparing for government.
[ترجمه ترگمان]رهبر این حزب اعضای خود را به آماده شدن برای دولت تشویق کرد
[ترجمه گوگل]رهبر حزب از اعضای خود خواسته است که برای آماده شدن برای دولت آماده شوند

7. They had been exhorted to action.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به عملیات ترغیب کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به عمل دعوت شده بودند

8. The teacher exhorted him to work hard.
[ترجمه ترگمان]معلم او را تشویق کرد که سخت کار کند
[ترجمه گوگل]معلم او را به سختی کار کرد

9. Police exhorted the crowd to remain calm.
[ترجمه ترگمان]پلیس به مردم توصیه کرد که آرام بمانند
[ترجمه گوگل]پلیس مردم را وادار به آرامش کرد

10. The premier exhorted an economic reform.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر اصلاحات اقتصادی را تشویق کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر یک اصلاح اقتصادی را تحریک کرد

11. Minister rushed about the camp praying and exhorting.
[ترجمه ترگمان]وزیر در حالی که مشغول تشویق و تشویق اردوگاه بود به سوی اردوگاه هجوم برد
[ترجمه گوگل]وزیر در مورد اردوگاه دعا و اظهار عجله کرد

12. I exhort you to do the monitoring you so sorely need, and hang in there.
[ترجمه ترگمان]من شما را راهنمایی می کنم که monitoring را که به شدت نیاز دارید، انجام بدهید، و آنجا بمانید
[ترجمه گوگل]من از شما خواسته ام نظارت را انجام دهم و به آن نیاز دارم

13. He exhorted delegates to fight corruption, bureaucracy and incompetence.
[ترجمه ترگمان]وی نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی تشویق کرد
[ترجمه گوگل]او نمایندگان را به مبارزه با فساد، بوروکراسی و بی کفایتی دعوت کرد

14. The Circular exhorted LEAs to consider new ways of providing opportunities for adult education, including co-operation with universities and voluntary bodies.
[ترجمه ترگمان]این بخشنامه به leas توصیه کرد که راه های جدید فراهم کردن فرصت هایی برای آموزش بزرگسالان از جمله هم کاری با دانشگاه ها و نهاده ای داوطلبانه را مد نظر قرار دهد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس LEA ها را تشویق کرد تا راه های جدیدی را برای ارائه فرصت های آموزش بزرگسالان، از جمله همکاری با دانشگاه ها و سازمان های داوطلبانه، در نظر بگیرند

I exhorted the students against gambling.

دانشجویان را از قمار برحذر کردم.


We exhorted Reza to give up opium.

ما رضا را به ترک تریاک تشویق و ترغیب کردیم.


The priest exhorted us to help the poor.

کشیش صمیمانه خواستار شد که به مستمندان کمک کنیم.


پیشنهاد کاربران

درخواست کردن
خواستن از
تشویق کردن
نصیحت کردن

انتشار آلاینده

فراخواندن
دعوت کردن
خواستن
توصیه کردن
ترغیب کردن


کلمات دیگر: