کلمه جو
صفحه اصلی

representing


قانون ـ فقه : به نمایندگى

جملات نمونه

1. representing sounds with letters
نشان دادن اصوات با حروف

2. who is representing you in the trial?
وکیل تو در محاکمه کیست ؟

3. a three-man deputation representing swiss bankers
هیئت نمایندگی سه نفره از جانب بانکداران سویسی

پیشنهاد کاربران

منافع

بیانگر

بازنمایی

نشان دهنده، ارائه کننده/ دهنده

نمونه

تصور ( در برابر تصدیق ) ، اصطلاح علم منطق

معرفی کننده

مبین

نمایانگر


کلمات دیگر: