کلمه جو
صفحه اصلی

turncoat


خائن، عهد شکن، دشمن گرای، کسی که تغییرمسلک بدهد

انگلیسی به فارسی

کسی که تغییر مسلک بدهد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who changes from one party, allegiance, or the like, to the opposite, esp. a traitor.
مترادف: apostate, Judas, renegade, traitor
مشابه: double agent, double-dealer, fifth columnist, quisling, rat, snake, snake in the grass

- They were turncoats who sold secrets to the other side during the war.
[ترجمه امین] آنها خائن هایی بودند که در طول جنگ اسرار را به طرف دیگر فروختند.
[ترجمه ترگمان] آن ها turncoats بودند که در طول جنگ اسرار را به طرف دیگر می فروختند
[ترجمه گوگل] آنها کلاسیک بودند که در طول جنگ اسرار را به طرف دیگر فروختند

• traitor, person who switches sides (to an opposing political party, ideal, etc.)
a turncoat is a person who leaves one organization or political party and joins an opposing one; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

traitor


Synonyms: apostate, back-stabber, Benedict Arnold, betrayer, conspirator, deceiver, defector, deserter, double-crosser, fink, informer, Judas, quisling, rat, rebel, renegade, snake, sneak, snitch, spy, squealer, stool pigeon, tattletale, tergiversator, treasonist, two-timer, whistle-blower


جملات نمونه

1. Casson was publicly criticized as a turncoat and a traitor.
[ترجمه ترگمان]Casson علنا به عنوان a و خائن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کاسون به عنوان یک نوازنده و خائن به طور عمومی مورد انتقاد قرار گرفت

2. Not all such turncoats are detected.
[ترجمه ترگمان]همه این turncoats ها کشف نشده اند
[ترجمه گوگل]همه این نوازندگان چنین نیستند

3. Other books about Aldrich Ames, the turncoat CIA operative who sold secrets to the Soviets, already have been published.
[ترجمه ترگمان]کتاب های دیگر درباره Aldrich ایمز، عامل اصلی سازمان سیا که رازهای اتحاد جماهیر شوروی را می فروختند، قبلا منتشر شده بود
[ترجمه گوگل]کتابهای دیگر دربارهی آلدریچ امز، کارگزار سیا، که اسرار را به شوراها فروخته است، در حال حاضر منتشر شده است

4. You're a turncoat, a time - server, a shameful, unscrupulous opportunist.
[ترجمه ترگمان]شما یک turncoat، یک سرور زمان، یک فرد خائن، بدون وجدان
[ترجمه گوگل]شما یک سرگردان هستید، زمان سرور، اپورتونیستی شرم آور و بی پروا

5. He was labeled as a turncoat.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک خائن برچسب خورده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سرنشین خورده بود

6. And it's nothing more than what they deserve, for they're a band of turncoats.
[ترجمه ترگمان]و چیزی بیشتر از چیزی نیست که لایقش هستن، چون یه دسته of
[ترجمه گوگل]و این چیزی بیش از چیزی است که شایسته آنها نیست، زیرا آنها گروهی از نوازندگان است

7. One of those no votes had been cast by Vernon Holloway, a turncoat from Miami.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن votes که توسط ورنون Holloway محکوم شده بود، turncoat از میامی بود
[ترجمه گوگل]یکی از کسانی که هیچ آرا از ورنون هالووی، سرگردان از میامی بازی نکردند

8. His one-time admirers now accuse him of being a turncoat.
[ترجمه ترگمان]دوستداران او اکنون او را متهم به محکوم شدن کرده اند
[ترجمه گوگل]ستایشگران او یک بار او را متهم می کنند که او یک سرنشین است

9. Some of the workers began to see him as a turncoat.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارگران او را محکوم کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از کارگران شروع به دیدن او کردند

10. Nunzio is the brother of the Camorra ( Neapolitan Mafia ) turncoat Luigi Giuliano .
[ترجمه ترگمان]Nunzio برادر the Giuliano (مافیا)Luigi Giuliano است
[ترجمه گوگل]نونسیو برادر کاموورا (مافیای ناپولی) لوئیجی جولیانو است

پیشنهاد کاربران

نوازنده

آدم فروش

خائن _ خیانتکار _ کسی که از افراد و جبهه خودش دست بکشه و به دشمنش ملحق بشه


کلمات دیگر: