• due to, because of
as a result of
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] در نتیجه، برآمد، پیامد، در اثر
جملات نمونه
1. The flood came about as a result of the heavy spring rains.
[ترجمه علی بابا] وقوع سیل ناشی از باران سنگین بهاری بود
[ترجمه پریا] وقوع سیل در نتیجه باران بهاری سنگین بود
[ترجمه ترگمان]سیل ناشی از باران های سنگین بهاری بود[ترجمه گوگل]این سیل در نتیجه باران های سنگین بهاری رسید
2. Her hair started falling out as a result of radiation treatment.
[ترجمه علی بابا] موهای او در اثر پرتو درمانی شروع به ریزش کرد
[ترجمه ترگمان]موهای او در نتیجه درمان اشعه شروع به افتادن کرد[ترجمه گوگل]موهایش شروع به افتادن در نتیجه درمان اشعه
3. Students may suffer severe financial hardship as a result of the government's decision.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه تصمیم دولت، ممکن است دانش آموزان مشکلات مالی شدیدی داشته باشند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ممکن است به علت تصمیمات دولت از مشکلات شدید مالی رنج ببرند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ممکن است به علت تصمیمات دولت از مشکلات شدید مالی رنج ببرند
4. She died as a result of her injuries.
[ترجمه ترگمان]او در نتیجه صدمات وارده جان خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]او در اثر آسیب هایش فوت کرد
[ترجمه گوگل]او در اثر آسیب هایش فوت کرد
5. The project foundered as a result of lack of finance.
[ترجمه ترگمان]این پروژه در نتیجه کمبود بودجه شکست خورد
[ترجمه گوگل]پروژه ناشی از فقدان مالی بود
[ترجمه گوگل]پروژه ناشی از فقدان مالی بود
6. Numerous houses collapsed as a result of the Tangshan Earthquake in 197
[ترجمه ترگمان]خانه های متعددی در اثر زلزله Tangshan در ۱۹۷ شکست خوردند
[ترجمه گوگل]خانه های متعدد به علت زلزله تانگشان در سال 197 به وقوع پیوستند
[ترجمه گوگل]خانه های متعدد به علت زلزله تانگشان در سال 197 به وقوع پیوستند
7. The flight was delayed as a result of fog.
[ترجمه ترگمان]این پرواز در نتیجه مه به تاخیر افتاد
[ترجمه گوگل]پرواز به علت مه دفاعی به تأخیر افتاد
[ترجمه گوگل]پرواز به علت مه دفاعی به تأخیر افتاد
8. Her reputation suffered a mortal blow as a result of the scandal.
[ترجمه ترگمان]شهرتش به خاطر این رسوایی دچار مشکل فانی شده بود
[ترجمه گوگل]شهرت وی در نتیجه رسوایی دچار مصدومیت شد
[ترجمه گوگل]شهرت وی در نتیجه رسوایی دچار مصدومیت شد
9. These data show that most cancers are detected as a result of clinical follow - up .
[ترجمه ترگمان]این داده ها نشان می دهند که بیشتر سرطان ها به عنوان نتیجه پی گیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که بیشترین سرطان در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شود
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که بیشترین سرطان در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شود
10. The Black Sea is facing ecological catastrophe as a result of pollution.
[ترجمه ترگمان]دریای سیاه در نتیجه آلودگی با فاجعه زیست محیطی روبرو است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه در اثر آلودگی به فاجعه زیست محیطی رسیده است
[ترجمه گوگل]دریای سیاه در اثر آلودگی به فاجعه زیست محیطی رسیده است
11. I'm immune to smallpox as a result of vaccination.
[ترجمه ترگمان]من از بیماری آبله در نتیجه واکسیناسیون مصون هستم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک نتیجه از واکسیناسیون، به کمپوست ایمنی دارم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک نتیجه از واکسیناسیون، به کمپوست ایمنی دارم
12. Many civilians died as a result of allied bombing.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهروندان در نتیجه بمب گذاری متحد جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد ملکی در اثر بمب گذاری های متحد جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد ملکی در اثر بمب گذاری های متحد جان خود را از دست دادند
13. As a result of a series of European wars, Florida was ceded to England.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه مجموعه ای از جنگ های اروپایی، فلوریدا به انگلستان تسلیم شد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از یک سری از جنگ های اروپا، فلوریدا به انگلستان تعلق گرفت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از یک سری از جنگ های اروپا، فلوریدا به انگلستان تعلق گرفت
14. He was injured as a result of boiler explosion.
[ترجمه ترگمان]او در اثر انفجار دیگ بخار زخمی شد
[ترجمه گوگل]او در نتیجه انفجار بویلر مجروح شد
[ترجمه گوگل]او در نتیجه انفجار بویلر مجروح شد
15. He is paralysed down his left side as a result of polio.
[ترجمه ترگمان]وی در اثر فلج اطفال در سمت چپ او فلج شده است
[ترجمه گوگل]او در نتیجه بیماری فلج اطفال به سمت چپ خود فلج شده است
[ترجمه گوگل]او در نتیجه بیماری فلج اطفال به سمت چپ خود فلج شده است
پیشنهاد کاربران
به دلیلِ
در نتیجه ی
به خاطرِ
به علتِ
به سببِ
زیرا
در نتیجه ی
به خاطرِ
به علتِ
به سببِ
زیرا
به دنبالِ، در اثرِ، بعد از
در نتیجه ی. . ، به علتِ
به تبعِ . . . . . . . . . . . . . . . . .
ناشی از . . .
ناشی از ، در نتیجه ، در اثر ، به خاطر ، به دلیل ، به سبب ، به علت
as a result of the storm = به خاطر /علت طوفان
کلمات دیگر: