کلمه جو
صفحه اصلی

anonymously

انگلیسی به انگلیسی

• namelessly, without a name

جملات نمونه

1. you can send your complaints anonymously
می توانید شکایات خود را بدون ذکر نام ارسال نمایید.

2. The latest photographs were sent anonymously to the magazine's Paris headquarters.
[ترجمه ترگمان]آخرین عکس به طور ناشناس به دفتر مرکزی پاریس ارسال شد
[ترجمه گوگل]آخرین عکس ها به طور ناشناس به ستاد پاریس مجله ارسال شد

3. Acting on information given to them anonymously, the police arrested him.
[ترجمه مصطفا] بر اساس اطلاعاتی که به صورت ناشناس به آنها داده شد پلیس او را دستگیر کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس براساس اطلاعاتی که به طور ناشناس به آن ها داده شد او را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]پلیس دستگیرش را بر اساس اطلاعاتی که به آنها داده شده ناشناس است

4. TheBurglar. com invites people to anonymously post details of stolen goods.
[ترجمه ترگمان]TheBurglar com افراد را دعوت می کند تا به طور ناشناس جزئیات کالاهای مسروقه را ارسال کنند
[ترجمه گوگل]TheBurglar com از مردم دعوت می کند تا به صورت ناشناس اطلاعات مربوط به محصولات سرقت شده را ارسال کنند

5. The surprising thing is that he published this anonymously.
[ترجمه ترگمان]نکته شگفت انگیز این است که او این موضوع را بدون نام منتشر کرد
[ترجمه گوگل]چیز شگفت آور این است که او ناشناس آن را منتشر کرد

6. The are willing to describe cases anonymously, though it would be more helpful if people were prepared to be named.
[ترجمه ترگمان]افراد حاضر در توصیف پرونده ها بدون نام هستند، هر چند که اگر مردم آماده باشند که نام گذاری شوند، مفیدتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]مایلند موارد را به طور ناشناس توضیح دهند، اگرچه افرادی که برای نامگذاری آماده بودند مفیدتر بود

7. Students were asked to complete, anonymously, after each course, a three-page questionnaire dealing with the above-mentioned aspects.
[ترجمه ترگمان]پس از هر دوره، از دانشجویان خواسته شد تا بدون نام، یک پرسشنامه ۳ صفحه ای که با جنبه های ذکر شده در بالا سر و کار دارند، تکمیل شوند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان خواسته شد که ناشنوا پس از هر درس یک پرسشنامه سه صفحه ای در مورد جنبه های ذکر شده ذکر شود

8. One woman writing anonymously to a women's magazine told of her distress at a particularly dehumanizing gynaecological examination.
[ترجمه ترگمان]زنی که به طور ناشناس به مجله زنان نامه نوشت، از پریشانی او در امتحان dehumanizing particularly خبر داد
[ترجمه گوگل]یک زن به طور ناشناس به یک مجله زن گفت که در مورد پریشانی او در معاینه زنان بخصوصی غیر انسانی

9. Votes are taken anonymously, as is the continental tradition, by a show of hands.
[ترجمه ترگمان]رای گیری بصورت بی نام انجام می شود، همانطور که سنت قاره ای، با نمایش دست ها انجام می شود
[ترجمه گوگل]رای دادن به صورت ناشناس، به عنوان سنت قاره ای، با نشان دادن دست

10. Now you can anonymously let it all hang out online.
[ترجمه ترگمان]حالا می توانید به طور ناشناس اجازه دهید همه آن را به صورت آنلاین رها کنید
[ترجمه گوگل]حالا شما می توانید به طور ناشناس بگذارید همه آن را آنلاین بشنود

11. The brewery employs people to visit its pubs anonymously to quantify the effects of these charters.
[ترجمه ترگمان]آبجوسازی از مردم برای بازدید از بارها و بارها برای تعیین کمیت اثرات این منشور استفاده می کند
[ترجمه گوگل]کارخانه آبجوسازی مردم را به طور ناشناس برای بازدید از بارهای خود به منظور اندازه گیری اثرات این منشور استخدام می کند

12. It will always be easy to post information anonymously, or from a country where you face little danger of legal action.
[ترجمه ترگمان]ارسال اطلاعات به صورت ناشناس و یا از کشوری که در آن شما با خطر اقدام قانونی مواجه خواهید بود، آسان خواهد بود
[ترجمه گوگل]همیشه اطلاعات را به صورت ناشناس و یا از کشوری که در معرض خطر کمی از اقدام قانونی است قرار دهید

13. The donation was made anonymously.
[ترجمه ترگمان]اهدا به صورت ناشناس انجام شد
[ترجمه گوگل]کمک مالی ناشناس ساخته شد

14. The manuscripts were submitted anonymously.
[ترجمه ترگمان]این دست نوشته ها بدون نام ارسال شدند
[ترجمه گوگل]نسخههای خطی ناشناس بود

پیشنهاد کاربران

به طور ناشناس، با نام مستعار

بی نام

ناشناس

با نام مستعار


کلمات دیگر: