در پایان، سرانجام، بالاخره، آخر از همه آنکه
lastly
در پایان، سرانجام، بالاخره، آخر از همه آنکه
انگلیسی به فارسی
اخر از همهانکه،بالاخره
در آخر
انگلیسی به انگلیسی
قید ( adverb )
• : تعریف: in conclusion; finally.
• متضاد: firstly
• مشابه: finally, last
• متضاد: firstly
• مشابه: finally, last
• finally, in conclusion
you use lastly when you want to make a final point that is connected with the ones you have already mentioned.
you also use lastly when you are saying what happens after everything else in a series of actions or events.
you use lastly when you want to make a final point that is connected with the ones you have already mentioned.
you also use lastly when you are saying what happens after everything else in a series of actions or events.
مترادف و متضاد
in the end
Synonyms: after, after all, at last, behind, finally, in conclusion, last, to conclude, ultimately
Antonyms: firstly
Synonyms: after, after all, all in all, at last, at the end, behind, bringing up rear, finally, in conclusion, in the rear, to conclude, to sum up, ultimately
Antonyms: firstly/first
جملات نمونه
1. Lastly, I would like to ask about your future plans.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، می خواهم درباره برنامه های آینده خود سوال کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم در مورد برنامه های آینده خود بپرسم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم در مورد برنامه های آینده خود بپرسم
2. Lastly, add the lemon juice. WHICH WORD?
[ترجمه ترگمان]در نهایت، عصاره لیمو را اضافه کنید در چه WORD؟
[ترجمه گوگل]در نهایت، آب لیمو را اضافه کنید کدام کلمه؟
[ترجمه گوگل]در نهایت، آب لیمو را اضافه کنید کدام کلمه؟
3. They wash their hands, arms and faces, and lastly, they wash their feet.
[ترجمه ترگمان]دست ها، دست ها و صورتشان را می شوید، و سرانجام، پاهای خود را می شوید
[ترجمه گوگل]دست ها، بازوها و چهره ها شستشو می دهند و در نهایت پای آنها را می شکنند
[ترجمه گوگل]دست ها، بازوها و چهره ها شستشو می دهند و در نهایت پای آنها را می شکنند
4. Lastly, could I ask all of you to keep this information secret.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آیا من می توانم از همه شما بخواهم که این راز اطلاعاتی را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]در نهایت، می توانم از همه شما بپرسم که این اطلاعات را مخفی نگه دارند
[ترجمه گوگل]در نهایت، می توانم از همه شما بپرسم که این اطلاعات را مخفی نگه دارند
5. Lastly, I would like to thank my parents for all their support.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دوست دارم از پدر و مادرم به خاطر حمایت از آن ها تشکر کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم از همه والدینم تشکر کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم از همه والدینم تشکر کنم
6. Lastly, I'd like to ask you about your plans.
[ترجمه ترگمان]و بالاخره، من دوست دارم درباره your ازت بپرسم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم به شما در مورد برنامه های شما بپرسم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من می خواهم به شما در مورد برنامه های شما بپرسم
7. Lastly, we're going to visit Athens, and fly home from there.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می خواهیم از آتن دیدن کنیم و از آنجا به خانه پرواز کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما قصد بازدید از آتن را داریم و به آنجا سفر خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما قصد بازدید از آتن را داریم و به آنجا سفر خواهیم کرد
8. Lastly, I must say I owe all the achievements to the encouragement and help from my collegues and friends.
[ترجمه ترگمان]در نهایت باید بگویم که تمام موفقیت ها را مدیون تشویق و کمک دوستان و دوستان خود هستم
[ترجمه گوگل]در نهایت، باید بگویم من تمام دستاوردهای خود را به تشویق و کمک از همکاران و دوستانم متعهد هستم
[ترجمه گوگل]در نهایت، باید بگویم من تمام دستاوردهای خود را به تشویق و کمک از همکاران و دوستانم متعهد هستم
9. Lastly, I fear I may have to disappoint you when I say that the coin is more interesting than valuable.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، از آن می ترسم که وقتی می گویم که پول جالب تر از پول است، شما را ناامید کنم
[ترجمه گوگل]در نهایت، من ترس دارم ممکن است مجبور باشم شما را ناامید کنم زمانی که می گویم سکه جالب تر از ارزشمند است
[ترجمه گوگل]در نهایت، من ترس دارم ممکن است مجبور باشم شما را ناامید کنم زمانی که می گویم سکه جالب تر از ارزشمند است
10. Lastly, but not least - A Double Scotch!
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اما نه حداقل - یک اسکاتلندی دوتایی!
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما نه حداقل - یک اسکاچ دو!
[ترجمه گوگل]در نهایت، اما نه حداقل - یک اسکاچ دو!
11. Lastly, trench warfare is a policy Mr Yeltsin has pursued with some success for much of the past 12 months.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جنگ trench یک سیاست است که آقای یلتسین در طی ۱۲ ماه گذشته موفقیت هایی را در دست داشته است
[ترجمه گوگل]نهایتا جنگ جنگی یک سیاست است آقای یلتسین در طول 12 ماه گذشته به موفقیت هایی دست یافته است
[ترجمه گوگل]نهایتا جنگ جنگی یک سیاست است آقای یلتسین در طول 12 ماه گذشته به موفقیت هایی دست یافته است
12. Lastly, both programmes have almost universally been politically unpopular in the countries where they have been launched.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، هر دو برنامه تقریبا به طور کلی از نظر سیاسی در کشورهایی که راه اندازی شده اند منفور شده اند
[ترجمه گوگل]در نهایت، هر دو برنامه تقریبا به طور کلی در کشورهایی که در آنها راه اندازی شده اند، از لحاظ سیاسی غیر قابل قبول بوده اند
[ترجمه گوگل]در نهایت، هر دو برنامه تقریبا به طور کلی در کشورهایی که در آنها راه اندازی شده اند، از لحاظ سیاسی غیر قابل قبول بوده اند
13. Lastly, a station resembles the old religions rather than the new religions in this point, that people go to it.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک ایستگاه شبیه به ادیان قدیمی است و نه ادیان جدید در این نقطه، که مردم به آن می روند
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک ایستگاه به جای ادیان جدید در این نقطه، به ادیان قدیمی شباهت دارد، که مردم به آن می پیوندند
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک ایستگاه به جای ادیان جدید در این نقطه، به ادیان قدیمی شباهت دارد، که مردم به آن می پیوندند
14. Lastly it is worth noting any usual features like sunken logs, projecting tree roots and big boulders.
[ترجمه ترگمان]در نهایت ارزش دیدن هر گونه ویژگی های معمول مانند تنه درختان، ریشه زدن ریشه های درخت و تخته سنگ های بزرگ را دارد
[ترجمه گوگل]در نهایت ارزش هر گونه ویژگی های معمول مانند سیاهههای مربوط به غرق شدن، طراحی ریشه های درختی و تخته سنگهای بزرگ ارزشمند است
[ترجمه گوگل]در نهایت ارزش هر گونه ویژگی های معمول مانند سیاهههای مربوط به غرق شدن، طراحی ریشه های درختی و تخته سنگهای بزرگ ارزشمند است
15. Lastly, air vents were provided in the walls of barns to prevent the crops inside from becoming mouldy.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دریچه های هوا در دیواره ای انبارها برای جلوگیری از تبدیل محصولات به کپک زده به آن ها داده شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، در دیواره های انبار ها، دریچه های تهویه هوا برای جلوگیری از تبدیل شدن محصولات به داخل قالب، فراهم شد
[ترجمه گوگل]در نهایت، در دیواره های انبار ها، دریچه های تهویه هوا برای جلوگیری از تبدیل شدن محصولات به داخل قالب، فراهم شد
...and lastly, I would like to thank all those who helped me with this project.
... و در خاتمه میخواهم از همهی کسانی که مرا در این کار یاری دادهاند، سپاسگزاری کنم.
پیشنهاد کاربران
At the end
در اخر
در نهایت
کلمات دیگر: