کلمه جو
صفحه اصلی

prosthesis


(پزشکی) جایگزین سازی، جانهشت، اندام جانهشت شده، عضو مصنوعی، جانهشته، جانهشت اندام جانهشت شده، جانهشته رجوع شود به: prothesis

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) جایگزین سازی، جانهشت


اندام جانهشت شده، عضو مصنوعی، جانهشته


رجوع شود به: prothesis


پروتز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: prostheses
مشتقات: prosthetic (adj.), prosthetically (adv.)
(1) تعریف: the replacement of a defective or missing bodily limb or other part with an artificial substitute.

(2) تعریف: the artificial part itself.

• device used to replace a missing limb or body part; placement of additional sounds at the beginning of a word or line of poetry

جملات نمونه

1. This child has a metal prosthesis and kicks hell out of the others at football.
[ترجمه ترگمان]این کودک یک پروتز فلزی دارد و از بقیه در فوتبال به جهنم ضربه می زند
[ترجمه گوگل]این کودک یک پروتز فلزی دارد و فوتبال را از دیگران بیرون می کشد

2. A prosthesis used in a joint replacement costs between $ 000 and $ 000.
[ترجمه ترگمان]یک پروتز به کار رفته در یک تعویض مشترک بین ۱،۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ دلار استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک پروتز در هزینه های جایگزینی مشترک بین 000 تا 000 دلار استفاده می شود

3. Conclusions Hip prosthesis can cause intravasation of bone marrow fat that leads to platelet activation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک پروتز باسن می تواند منجر به intravasation چربی استخوان استخوان شود که منجر به فعال شدن سلول های استخوان می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پروتز هیپ می تواند سبب ایجاد چربی مغز استخوان شود که سبب فعال شدن پلاکت می شود

4. Implant - supported fixed prosthesis was designed to restore the edentulous area and improve esthetics.
[ترجمه ترگمان]یک پروتز ثابت تحت حمایت implant برای احیای ناحیه edentulous طراحی و زیبایی esthetics را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]پروتز ثابت ایمپلنت با استفاده از پروتز ثابت برای بازگرداندن ناحیه خفیف و بهبود زیبایی طراحی شده است

5. The primary advantage of a telescopic prosthesis is its retrievability.
[ترجمه ترگمان]مزیت اصلی یک پروتز تلسکوپی، retrievability آن است
[ترجمه گوگل]مزیت اصلی پروتز تلسکوپی قابلیت بازیابی آن است

6. An example of building hip joint prosthesis is given.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از تولید کننده مفصل ران مصنوعی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک نمونه از پروتز مفصل مفصل ران داده شده است

7. To explore the effect of congruence between the prosthesis and the acetabulum on the loading area, contact compression and contact stress.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی اثر همخوانی بین دست مصنوعی و acetabulum در حوزه بارگیری، فشار تماس و فشار تماس
[ترجمه گوگل]برای بررسی تأثیر سازگاری بین پروتز و استابولوم در ناحیه بارگذاری، فشردن تماس و استرس تماس

8. Reconstruction of ossicular chain needs ossicular prosthesis ossicular chains integrity.
[ترجمه ترگمان]بازسازی زنجیره تامین، به تمامیت زنجیره ای دست مصنوعی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]بازسازی زنجیره اسکیزول نیاز به یکپارچگی زنجیره استخوانی پروتز استخوانی است

9. Widely used in load-bearing bone substitute, prosthesis spine, chest, frontal bone defect repair and restoration.
[ترجمه ترگمان]بطور گسترده در مورد جایگزینی استخوان با بار، دست مصنوعی، سینه، استخوان پیشانی، تعمیر و بازسازی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای در جایگزین استخوان تحمل بار، ستون فقرات پروتز، قفسه سینه، تعمیر و بازسازی نقص استخوانی جلو استفاده می شود

10. Title: Dental Treatment in the Near Future: Prosthesis or Regeneration?
[ترجمه ترگمان]عنوان: درمان دندان در آینده نزدیک: Prosthesis یا تولد دوباره؟
[ترجمه گوگل]عنوان درمان دندانپزشکی در آینده پروتز یا بازسازی؟

11. Intimates knew him as Stumpy Will and remarked upon the craftsmanship and lifelike nature of his carved elm prosthesis.
[ترجمه ترگمان]intimates او را به عنوان Stumpy ویل می شناخت و به ماهیت واقعی و طبیعی of نارون اظهار داشت
[ترجمه گوگل]بستگانش او را به عنوان Stumpy Will شناختند و از ساخت و ساز طبیعت پروتز انجنیری حک شده خود یاد می کردند

12. Endoprosthesis placement was performed in the conventional manner using a plastic prosthesis for the bile and pancreatic ducts.
[ترجمه ترگمان]قرار گیری Endoprosthesis در روش مرسوم با استفاده از یک پروتز پلاستیکی برای مجاری صفراوی و مجاری تناسلی انجام شد
[ترجمه گوگل]قرار دادن آندوپروتزی به روش معمولی با استفاده از یک پروتز پلاستیکی برای مجاری صفراوی و پانکراس انجام شد

13. Most of his upper jaw was removed and a prosthesis was fitted.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آرواره اش جدا شده بود و یک دست مصنوعی مناسب بود
[ترجمه گوگل]اکثر شکاف فوقانی او برداشته شد و پروتز نصب شد

14. In much the same way computer simulation has been used in bioengineering in the design of prosthesis such as artificial limbs or hips.
[ترجمه ترگمان]به همین روش، شبیه سازی کامپیوتری در مهندسی طراحی دست مصنوعی مثل دست مصنوعی یا باسن استفاده شده است
[ترجمه گوگل]به طور شبیه سازی رایانه ای در مهندسی زیست شناسی در طراحی پروتز مانند اندام های مصنوعی یا باسن استفاده شده است

پیشنهاد کاربران

عضو مصنوعی



کلمات دیگر: