کلمه جو
صفحه اصلی

elves


جمع واژه ی: elf

انگلیسی به فارسی

جمع واژه‌ی elf


الف ها، جن، پری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of elf.

• spirits of the dead who brought fertility (mainly in teutonic and norse folklore)
elves is the plural of elf.

جملات نمونه

1. The Elves have been known to bury their dead at these points in great high mounds or barrows.
[ترجمه ترگمان]الف ها می دانند که مرده های خود را در این نقاط با پشته های بزرگ یا barrows دفن کنند
[ترجمه گوگل]الف ها شناخته شده اند که مرده خود را در این نقاط در گلدان های بزرگ یا باران های بزرگ دفن می کنند

2. The Elves were greatly outnumbered and the situation looked desperate.
[ترجمه ترگمان]الف ها از ما بیشتر بودند و وضعیت به نظر نا امید کننده می رسید
[ترجمه گوگل]الف ها به میزان قابل توجهی کاهش یافته و وضعیت ناامید شده است

3. The Elves were content to have powerful allies in the Old World.
[ترجمه ترگمان]الف ها از داشتن متحدان قوی در دنیای قدیم راضی بودند
[ترجمه گوگل]الف ها محتوم بودند که متحدان قدرتمند در جهان قدیم داشته باشند

4. The Dark Elves had been driven from the mainland of Ulthuan.
[ترجمه ترگمان]الف ها از سرزمین Ulthuan رانده شده بودند
[ترجمه گوگل]الف های تاریک از سرزمین اصلی Ulthuan رانده شدند

5. Tolkien, in his history of the elves, would not wish to go against what he accepted as doctrine universally true.
[ترجمه ترگمان]Tolkien، در تاریخ الف ها، دوست ندارن با اون چیزی که عنوان doctrine رو به حقیقت true قبول کنه
[ترجمه گوگل]Tolkien، در تاریخ خود را از الف ها، نمی خواهند بر خلاف چیزی که او به عنوان آموزه ای به طور جهانی معتبر پذیرفته است، برود

6. The Elves of the old frontier province had taken a far different path from the High Elves.
[ترجمه ترگمان]الف ها از الف های برین قدیم راه بسیار متفاوتی برده بودند
[ترجمه گوگل]الف ها از مرز مرزی قدیمی مسیری کاملا متفاوت از الف های بلند گرفته اند

7. Only the power of magic enabled the Elves to construct such a high tower.
[ترجمه ترگمان]فقط قدرت جادویی قادر به ساختن چنین برج بلندی بود
[ترجمه گوگل]فقط قدرت سحر و جادو الف ها را برای ساخت چنین برج ایفای نقش می کند

8. The Dark Elves had the greater number and their allies were fell.
[ترجمه ترگمان]الف ها تعداد بیشتری از آن ها داشتند و allies سقوط کرده بودند
[ترجمه گوگل]الف های تاریک تعداد بیشتری داشتند و متحدانشان سقوط کردند

9. The High Elves were caught in the jaws of a trap, fighting a war on two fronts against two powerful foes.
[ترجمه ترگمان]الف ها در فک ین دام گرفتار شده بودند و جنگی در دو جبهه در برابر دو دشمن قدرتمند درگیر شده بودند
[ترجمه گوگل]الف ها بالا در فک های یک دام گرفتار شدند، مبارزه با جنگ در دو جهت در برابر دو دشمن قدرتمند

10. The elves never returned, but the shoemaker continued to prosper and had good luck in everything he did.
[ترجمه ترگمان]جن هیچ وقت برنگشت، اما کفاش به موفقیت ادامه داد و در هر کاری موفق شد موفق شد
[ترجمه گوگل]الف ها هرگز بازگشتی نیافتند، اما کارد و چنگال همچنان به شکوفایی ادامه می یافت و در هر کاری که انجام می داد، موفق شد

11. While the Dark Elves fought on the beaches another force of High Elves had landed miles away.
[ترجمه ترگمان]در حالی که الف های سیاه در ساحل می جنگیدند، نیروی دیگری از الف های برین از آنجا دور شده بودند
[ترجمه گوگل]در حالی که الفهای تاریک در سواحل جنگیدند، نیروی دیگری از الفهای بالا به دورافتاده رفت

12. In this age the Elves spread and multiplied.
[ترجمه ترگمان]در این عصر الف ها گسترش و تکثیر شدند
[ترجمه گوگل]در این سن الف ها گسترش یافتند و ضرب شدند

13. As the Elves returned to the Old World in strength, trade between the two realms grew once more.
[ترجمه ترگمان]همچنان که الف ها به دنیای کهن بازگشته بودند، تجارت بین دو قلمرو دوباره باز شد
[ترجمه گوگل]همانطور که الف ها در قدرت قدیم به دنیای قدیمی بازگشتند، تجارت بین دو حوزه یکبار دیگر رشد کرد

14. There the Dark Elves had been demoralised by the Witch King's defeat and hounded relentlessly by guerilla forces.
[ترجمه ترگمان]در آنجا الف های سیاه شکست شاه را فرا گرفته بودند و بی رحمانه با نیروهای می جنگیدند
[ترجمه گوگل]الف های تاریک توسط شکست پادشاه پادشاه از بین رفته اند و نیروهای چریکی بی وقفه شکار شده اند

15. Not that shit about elves, but what you just said, Carolyn.
[ترجمه ترگمان]ولی چیزی که تو گفتی این بود که گفتم کارولین
[ترجمه گوگل]نه که در مورد elves گوزن، اما آنچه شما فقط گفت، کارولین

پیشنهاد کاربران

جن
روح
پری
شبح
در واقع این کلمه جمع کلمه elf است.
لیک فراموش نشود. 👍👍👍👍👍

پری های کوچک ، جن

پری های کوچک در داستان ها

پری
جن
روح
نمونه هایی از شخصیت های داستانی مثل پری روح یا جن و. . .

جن ، روح ، پری ، فرشته . Elves :elf
Elves جمع کلمه elf است.
برای شخصیت های ترسناک داستان هم استفاده میشود.

جن
پری
ارواح
روح
شیطونک
عروسک های ترسناک

اسم یک انیمیشن زیبا در مورد الف ها.
اویس جمع الف است، یعنی الف ها🧝‍♀️🧝‍♂️

گُل پریان، گُل پری ها
[برگرفته از دوبلۀ کارتون قدیمی "باغ گل ها"]

the plural of elf


کلمات دیگر: