ناپاکی
undigested
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of digested.
• not digested, not broken down and absorbed by the digestive system
جملات نمونه
1. she spewed out a mass of undigested food
توده ای از غذای هضم نشده را بالا آورد.
2. More undigested food molecules pass through the gut wall than in healthy individuals, making food intolerance much more likely.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مولکول های مواد غذایی هضم نشده بیش از افراد سالم از دیوار روده عبور می کنند و به احتمال زیاد عدم تحمل غذا را تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]مولکول های غذای غرق شده بیش از افراد سالم از طریق دیواره روده عبور می کنند و باعث عدم تحمل غذا می شود
[ترجمه گوگل]مولکول های غذای غرق شده بیش از افراد سالم از طریق دیواره روده عبور می کنند و باعث عدم تحمل غذا می شود
3. There are yellow or yellowy green, slimy and undigested stools.
[ترجمه ترگمان]زرد و زرد و زرد و هضم نشده وجود دارد
[ترجمه گوگل]مدفوع سبز زرد و یا زرد، سبز و نازک وجود دارد
[ترجمه گوگل]مدفوع سبز زرد و یا زرد، سبز و نازک وجود دارد
4. Practically empty, except for a few undigested diet pills.
[ترجمه ترگمان]عملا خالی بود به جز چند تا قرص ضد هضم نشده
[ترجمه گوگل]تقریبا خالی، به جز چند قرص نوشیدنی رژیم غذایی
[ترجمه گوگل]تقریبا خالی، به جز چند قرص نوشیدنی رژیم غذایی
5. Undigested meat remaining in the intestines putrefied and leads to more toxic buildup.
[ترجمه ترگمان]گوشت undigested که در روده ها باقی می ماند و منجر به تجمع سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، خراب شده و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، خراب شده و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
6. Undigested meat remaining in the intestines become putrefied and leads to more toxic buildup.
[ترجمه ترگمان]گوشتی که در روده ها باقی می ماند تبدیل به putrefied می شود و منجر به تجمع سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، درهم ریخته و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، درهم ریخته و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
7. Undigested food allergens will continue to be deposited in fat cells, leading to greater obesity.
[ترجمه ترگمان]ذرات مواد غذایی undigested نیز به سلول های چربی سپرده خواهند شد که منجر به چاقی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]آلرژن های غذا ناپایدار همچنان در سلول های چربی سپرده می شوند و به افزایش چاقی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]آلرژن های غذا ناپایدار همچنان در سلول های چربی سپرده می شوند و به افزایش چاقی کمک می کنند
8. He had two stools today. They contained undigested food.
[ترجمه ترگمان]امروز دو چهارپایه داشت غذای خام هضم نشده
[ترجمه گوگل]او امروز دو مدفوع داشت آنها حاوی مواد غذایی ناپایدار بودند
[ترجمه گوگل]او امروز دو مدفوع داشت آنها حاوی مواد غذایی ناپایدار بودند
9. Aren't most Chinese sensitive to undigested lactose?
[ترجمه ترگمان]آیا بیشتر چینی ها نسبت به لاکتوز هضم نشده حساس نیستند؟
[ترجمه گوگل]اکثر چینی ها به لاکتوز ناپایدار حساس نیستند؟
[ترجمه گوگل]اکثر چینی ها به لاکتوز ناپایدار حساس نیستند؟
10. Undigested protein begins to rot and putrefy in your tummy.
[ترجمه ترگمان]پروتئین undigested شروع به پوسیدگی و putrefy در معده شما می کند
[ترجمه گوگل]پروتئین غلیظ شده شروع به پوسیدگی و پوکی استخوان در شکم شما می شود
[ترجمه گوگل]پروتئین غلیظ شده شروع به پوسیدگی و پوکی استخوان در شکم شما می شود
11. Undigested phosphorus in their waste can pollute water supplies.
[ترجمه ترگمان]فسفر در مواد زاید آن ها می تواند تامین آب را آلوده کند
[ترجمه گوگل]فسفر ناپایدار در زباله های آنها می تواند منابع آب آلوده کند
[ترجمه گوگل]فسفر ناپایدار در زباله های آنها می تواند منابع آب آلوده کند
12. Undigested meat remaining in the intestines becomes petrified and leads to more toxic buildup.
[ترجمه ترگمان]گوشت باقی مانده در روده ها از سنگ تبدیل می شود و منجر به تجمع سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، سنگفرشی می شود و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]گوشت ناپایدار باقیمانده در روده، سنگفرشی می شود و منجر به ایجاد سمی بیشتر می شود
13. Lose weight more quickly than ever before, because a larger proportion of the calories you consume will remain undigested;
[ترجمه ترگمان]کاهش وزن سریع تر از همیشه، زیرا نسبت بزرگتری از کالری که مصرف می کنید هضم نشده خواهد بود
[ترجمه گوگل]از دست دادن وزن سریعتر از همیشه قبل از آن، به این دلیل که درصد بیشتری از کالری که مصرف می کنید، ناپدید می شود؛
[ترجمه گوگل]از دست دادن وزن سریعتر از همیشه قبل از آن، به این دلیل که درصد بیشتری از کالری که مصرف می کنید، ناپدید می شود؛
14. At his death he left a great mass of undigested manuscripts.
[ترجمه ترگمان]در زمان مرگش توده ای عظیم از نسخه های خطی undigested برجای گذاشت
[ترجمه گوگل]در زمان مرگ او توده ای بزرگ از نسخ خطی ناپدید شده را ترک کرد
[ترجمه گوگل]در زمان مرگ او توده ای بزرگ از نسخ خطی ناپدید شده را ترک کرد
پیشنهاد کاربران
هضم نشده
ناپدید شده
کلمات دیگر: