منحرف کننده
distractingly
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• divertingly, amusingly; in a worrying manner, in a confusing manner
جملات نمونه
1. Mr Spock's ears are distractingly perky and he is apt to panic or, worse, to smile.
[ترجمه ترگمان]گوش های آقای اسپاک برق می زنند و به نظر می رسد وحشت یا حتی بدتر از آن است که لبخند بزند
[ترجمه گوگل]گوش آقای Spock منحرف کننده است و او مناسب است به وحشت و یا، بدتر، برای لبخند
[ترجمه گوگل]گوش آقای Spock منحرف کننده است و او مناسب است به وحشت و یا، بدتر، برای لبخند
2. Although, distractingly, even some serious lies can be good.
[ترجمه ترگمان]اگرچه، distractingly، حتی برخی دروغ های جدی هم می تواند خوب باشد
[ترجمه گوگل]اگر چه، حواس پرتی، حتی برخی از دروغ های جدی می تواند خوب باشد
[ترجمه گوگل]اگر چه، حواس پرتی، حتی برخی از دروغ های جدی می تواند خوب باشد
3. Yet he is also distractingly attractive, with cheekbones any starlet would covet, making him an awkward choice for such an enigmatic role.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او همچنین جذاب است، با استخوان گونه که هر گونه starlet به آن چشم دوخته است و او را برای چنین نقشی جذاب و مرموز انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، او نیز جذاب جذاب است، با گونه ها هر ستاره ای می خواهد، او را انتخاب بی دست و پا برای چنین نقش مبهم
[ترجمه گوگل]با این حال، او نیز جذاب جذاب است، با گونه ها هر ستاره ای می خواهد، او را انتخاب بی دست و پا برای چنین نقش مبهم
4. If wake up intensity toot all, also can cause as a result of excessive re action distractingly, and make work efficiency is reduced or produce wrong re action.
[ترجمه ترگمان]اگر شدت نور را بیدار کنید، همچنین می تواند به عنوان نتیجه عمل مجدد بیش از حد عمل کند، و بازده کار را کاهش داده و یا کار اشتباهی را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]اگر شدت همه چیز را از شدت بالا بکشید، همچنین می تواند به عنوان یک نتیجه از فعالیت های بیش از اندازه باعث ایجاد حواس پرتی شود، و باعث کاهش کارایی کار یا ایجاد اشتباه شود
[ترجمه گوگل]اگر شدت همه چیز را از شدت بالا بکشید، همچنین می تواند به عنوان یک نتیجه از فعالیت های بیش از اندازه باعث ایجاد حواس پرتی شود، و باعث کاهش کارایی کار یا ایجاد اشتباه شود
5. Considering the extreme pain you'd likely experience just walking in them, that would probably be the most distractingly fascinating performance you could possibly give.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن درد شدید که احتمالا در آن ها تجربه می کنید، احتمالا شگفت انگیزترین عملکرد ممکن است که بتوانید به آن ها بدهید
[ترجمه گوگل]با توجه به درد شدید که احتمالا فقط در راه رفتن آنها اتفاق می افتد، این احتمالا بیشترین تاثیرات منحرف کننده جذاب را که احتمالا می تواند به شما بدهد
[ترجمه گوگل]با توجه به درد شدید که احتمالا فقط در راه رفتن آنها اتفاق می افتد، این احتمالا بیشترین تاثیرات منحرف کننده جذاب را که احتمالا می تواند به شما بدهد
6. Or Blake actually is up to snuff, but Fisher is distractingly unhappy with a diminished role.
[ترجمه ترگمان]یا (بلیک)واقعا انفیه به سیگار می کشد، اما فیشر با نقش تقلیل یافته، ناراضی است
[ترجمه گوگل]یا بلک در واقع تا حد زیادی از بین می رود، اما فیشر با یک نقش کاهش یافته ناراحت کننده است
[ترجمه گوگل]یا بلک در واقع تا حد زیادی از بین می رود، اما فیشر با یک نقش کاهش یافته ناراحت کننده است
پیشنهاد کاربران
به طور حواس پرت کننده
اعصاب خورد کن
رو مخ
رو مخ
از روی پریشانی ، از روی گیجی
کلمات دیگر: