کلمه جو
صفحه اصلی

irreverent


معنی : بی ادب، هتاک
معانی دیگر : بی ادب، هتاک

انگلیسی به فارسی

بی ادب، هتاک


احمقانه، هتاک، بی ادب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irreverently (adv.)
(1) تعریف: not having or showing reverence or respect.
متضاد: god-fearing, respectful, reverent
مشابه: disrespectful, profane

- She considered it irreverent for anyone to call the pastor by his first name.
[ترجمه ترگمان] وی آن را \"irreverent\" می شمرد، زیرا هر کس نام کشیش را با اولین نام خود می خواند
[ترجمه گوگل] او برای هرکسی که به نام پاستور به نام او احتیاج دارد، احترام قائل است

(2) تعریف: having or showing a humorously critical attitude toward institutions, beliefs, or people that others may revere.
متضاد: respectful, reverent

- The irreverent comic strip is always poking fun at governmental institutions.
[ترجمه ترگمان] کمیک استریپ \"irreverent\" همیشه به موسسات دولتی خوش می گذرد
[ترجمه گوگل] کمیک خنده دار همیشه سرگرم کننده در موسسات دولتی است

• lacking reverence; disrespectful, rude, impudent
if you are irreverent, you do not show the respect for someone or something that people would expect.

مترادف و متضاد

بی ادب (صفت)
lowly, coarse, rude, lowbrow, barbaric, impolite, irreverent, uncivil, indecorous, discourteous, brusque, plebeian, ill-bred, uncivilized, ill-mannered, irrespective, unmannered

هتاک (صفت)
irreverent

disrespectful


Synonyms: aweless, cheeky, cocky, contemptuous, crusty, derisive, flip, flippant, fresh, iconoclastic, impertinent, impious, impudent, insolent, irreverential, mocking, out-of-line, profane, rude, sacrilegious, sassy, saucy, tongue-in-cheek, ungodly, unhallowed, unholy


Antonyms: religious, respectful, reverent


جملات نمونه

1. Taylor combined great knowledge with an irreverent attitude to history.
[ترجمه ترگمان]تیلور دانش عالی را با نگرش irreverent نسبت به تاریخ ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]تیلور با توجه به نگرش غیرمنطقی نسبت به تاریخ، دانش عالیست

2. She has an irreverent attitude towards marriage.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به ازدواج نسبت به این زن نسبت به او نسبت به هم بدگمان است
[ترجمه گوگل]او نگرش غیر قابل احترام نسبت به ازدواج دارد

3. He employs an irreverent humour to salt his observation.
[ترجمه ترگمان]او برای نمک زدن خود از طنز irreverent استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از طنز غیر قابل احترام به مشاهیر خود نمیرساند

4. She employed an irreverent humor to salt her observation.
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که او یک شوخی توهین آمیز برای نمک کردن به او دارد
[ترجمه گوگل]او با استفاده از طنز غیر منتظره به نظر نمیرسد

5. It's irreverent for a man not to take his hat off in church.
[ترجمه ترگمان]سخت است که یک مرد کلاهش را از کلیسا بردارد
[ترجمه گوگل]برای مردی که کلاه خود را از دست ندهد، بی احترامی است

6. The movie takes an irreverent look at the city.
[ترجمه ترگمان]در این فیلم، یک نگاه irreverent آمیز به شهر دیده می شود
[ترجمه گوگل]این فیلم یک نگاه بی نظیر به شهر می کند

7. This irreverent city braced for a conservative storm.
[ترجمه ترگمان]این شهر گستاخ آمیز برای یک طوفان محافظه کار آماده شد
[ترجمه گوگل]این شهر غیر قابل احترام برای یک طوفان محافظه کارانه

8. Critchley was always vulnerable because of his irreverent humour, which could lead to incautious and overt disrespect.
[ترجمه ترگمان]Critchley همواره به دلیل طنز irreverent آسیب پذیر بود که می تواند به بی احترامی آشکار و آشکار منجر شود
[ترجمه گوگل]Critchley همیشه آسیب پذیر بود به دلیل طنز غیر قابل اعتماد خود را، که می تواند منجر به بی احترامی ناخواسته و آشکار

9. He was wildly irreverent, too, and loved nothing better than defying rules and deflating self-important petty officials.
[ترجمه ترگمان]او به شدت irreverent بود، و هیچ چیز را بهتر از نادیده گرفتن قوانین و deflating مقامات حقیر خود نداشت
[ترجمه گوگل]او نیز بسیار متواضع بود و هیچ چیز بهتر از اعتراض به قوانین و خنثی کردن مقامات کم اهمیت خود نداشت

10. The point is in no way irreverent or anarchistic.
[ترجمه ترگمان]این نکته به هیچ وجه irreverent یا anarchistic نیست
[ترجمه گوگل]این نکته به هیچ وجه غیر قابل انکار یا آنارشیست نیست

11. Here Picasso is more irreverent than ever, but never obscene-the elegance of his draughtsmanship sees to that.
[ترجمه ترگمان]در اینجا پیکاسو بسیار irreverent از همیشه است، اما هرگز وقیح نیست - ظرافت of او این را می بیند
[ترجمه گوگل]در اینجا پیکاسو از هر زمان بیشتر احمقانه است، اما هرگز ناخوشایند، ظرافت و زیبایی او به این موضوع رسیده است

12. She employs an irreverent humour to salt her observation.
[ترجمه ترگمان]رفتارش نسبت به او کم تر از این نیست که او را تحت نظر داشته باشد
[ترجمه گوگل]او با استفاده از طنز غیر قابل احترام به مشاهدۀ مشاهدۀ او می پردازد

13. I do think, Augustine, you are so irreverent!
[ترجمه ترگمان]، \"من فکر می کنم،\" آگوستین تو خیلی بی انصافی
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم، آگوستین، شما خیلی بی احترامی!

14. He gave her an irreverent reply.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ پاسخ مهرآمیزی به او داد
[ترجمه گوگل]او به او پاسخ ناسازگار داد

15. THE GOD DELUSION is an irreverent book.
[ترجمه ترگمان]خدا delusion کتاب irreverent است
[ترجمه گوگل]DELUSION خدا کتاب آسمانی است

پیشنهاد کاربران

لاابالی

بی ادب . بی ادبانه .

بی پرده


کلمات دیگر: