کلمه جو
صفحه اصلی

rota


معنی : دادگاه کاتولیکی
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: roster، فهرست اسامی شاگردان یا سربازان

انگلیسی به فارسی

فهرست اسامی شاگردان یا سربازان، دادگاه کاتولیکی


روتا، دادگاه کاتولیکی


انگلیسی به انگلیسی

• rotation of tasks, round of duties; roster, chart indicating when each person must perform a particular assignment
a rota is a list of people who take turns to do a particular job.

مترادف و متضاد

دادگاه کاتولیکی (اسم)
rota

جملات نمونه

1. I've been asked to draw up the cleaning rota.
[ترجمه ترگمان]از من خواستند که the را جمع و جور کنم
[ترجمه گوگل]من خواسته شده است تا روت تمیز کردن را تهیه کنم

2. We share the babysitting duties on a rota basis.
[ترجمه ترگمان]ما وظایف نگهداری از بچه را به صورت فهرست به اشتراک می گذاریم
[ترجمه گوگل]ما وظایف مهد کودک را به طور مرتب به اشتراک می گذاریم

3. We share out the babysitting on a rota basis.
[ترجمه ترگمان]ما از بچه نگهداری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بچه ها را به طور مرتب به اشتراک می گذاریم

4. I suggest that you work out a careful rota which will make it clear who tidies the room on which day.
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که شما با دقت هرچه تمام تر کار کنید و آن را روشن کنید که چه کسی آن روز اتاق را روشن می کند
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم که یک روتاری دقیق را انجام دهید تا مشخص شود کدام اتاق در روز مناسب است

5. We could certainly do with a rota of people to man the museum and more volunteers to put on it.
[ترجمه ترگمان]ما قطعا می توانیم با یک فهرست از مردم این موزه و داوطلبان بیشتری را برای قرار دادن آن انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما قطعا می توانیم با استفاده از یک نفر از مردم به مرد موزه و بیشتر داوطلبان برای قرار دادن بر روی آن

6. In La Strada, Fellini and Rota also demonstrate the poetic power of film music.
[ترجمه ترگمان]در La Strada، Fellini و روتا همچنین قدرت شاعرانه موسیقی فیلم را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در لا Strada، Fellini و Rota همچنین قدرت شاعرانه موسیقی فیلم را نشان می دهد

7. Rota reads the laws, finds out what reports are demanded, and writes a brief description for his book.
[ترجمه ترگمان]روتا قوانین را مطالعه می کند، چیزهایی را که از آن ها خواسته شده، پیدا می کند و شرحی مختصر برای کتابش می نویسد
[ترجمه گوگل]روتا قوانین را می خواند، متوجه می شود که چه گزارش هایی مورد نیاز است، و شرح مختصری برای کتابش می نویسد

8. Dave organized a cleaning rota.
[ترجمه ترگمان]دیو برای تمیز کردن فهرست اسامی مرتب کرد
[ترجمه گوگل]دیو سازماندهی یک تمیز کردن را انجام داد

9. Loi began the rota, partly because he insisted but also because he at least knew how to control our two cookers.
[ترجمه ترگمان]Loi شروع کرد به صحبت کردن، تا حدودی به خاطر این که او اصرار داشت، بلکه به خاطر این بود که حداقل می دانست که چگونه باید two را کنترل کند
[ترجمه گوگل]Loi روتا را آغاز کرد، بخشی از آن به این دلیل است که او اصرار داشت اما همچنین به این دلیل که او حداقل می دانست چگونه دو پکیج را کنترل کند

10. Students fill in diaries on a rota basis, with regular cross referencing to check on the accuracy of the entries.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان دفترچه خاطرات روزانه را با ارجاع متقابل مرتب برای بررسی صحت ورودی های فهرست پر می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان روزانه را به صورت روتاری پر می کنند، با ارجاع منظم به دقت برای صحت ورودی ها

11. A new rota was issued to committee members.
[ترجمه ترگمان]فهرست جدیدی برای اعضای کمیته صادر شد
[ترجمه گوگل]یک روتا جدید به اعضای کمیته اعطا شد

12. Miss Lodsworth, who organized the flower rota, had excelled herself.
[ترجمه ترگمان]میس Lodsworth که گل rota را مرتب می کرد، بر خود چیره شده بود
[ترجمه گوگل]خانم لودسورث، که گل گل روت را سازماندهی کرد، خود را به خوبی پیشرفت کرده بود

13. Execution rota is a duty that I dread.
[ترجمه ترگمان]اعدام اعدام، وظیفه ای است که من از آن می ترسم
[ترجمه گوگل]اعدام rota وظیفه ای است که من می ترسم

پیشنهاد کاربران

ترتیب چرخشی ( کارها یا افراد )

فهرستِ کارهایی که باید انجام شود.

be zaban torkiye manish mishe masir

لیست تقسیم وظایف

ریشه در واژه Rotation دارد
به معنی لیست گردش شغلی است. لیست کارکنان که باید در ساعت مشخص یا در محلی مشخص جابجا شوند.


کلمات دیگر: