1. he is going to corral most of the votes
او اکثریت آرا را به دست خواهد آورد.
2. he kept the cows in one corral and the horses in another
او گاوها را در یک حصار و اسب ها را در حصاری دیگر نگهداری می کرد.
3. The kids were kept in the small corral.
[ترجمه ترگمان]بچه ها را در the کوچک نگه می داشتند
[ترجمه گوگل]بچه ها در جبهه کوچک نگهداری می شدند
4. They drove the ponies into a corral.
[ترجمه ترگمان]اسب چه هاشان را به یک اصطبل بردند
[ترجمه گوگل]آنها اسبها را به قارچ کشاندند
5. We could corral them into one big mass of frightened bugs.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم آن ها را به یک توده بزرگ از حشرات که به وحشت افتاده بودند، برگردانیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم آنها را به یک توده بزرگ از اشکالات ترسناک تبدیل کنیم
6. Corral gunfight in Tombstone, Arizona, lasted a minute, and has lived in legend since 188
[ترجمه ترگمان]Corral gunfight در Tombstone آریزونا یک دقیقه به طول انجامید و از سال ۱۸۸ تا کنون در افسانه بوده است
[ترجمه گوگل]جنگجوی Corral در Tombstone، آریزونا، یک دقیقه طول کشید و از سال 188 در افسانه زندگی کرده است
7. That night he slept in the corral beside the horse.
[ترجمه ترگمان]آن شب در کنار اسب به خواب رفت
[ترجمه گوگل]آن شب او در فلفل در کنار اسب خوابید
8. We stood around the corral watching a cowboy saddle the horse.
[ترجمه بهنام] ما در کنار حصار ایستاده بودیم و کاوچرانی که اسبی را زین می کرد تماشا می کردیم.
[ترجمه ترگمان]ما در کنار طویله ایستاده بودیم و یک گاوچران را تماشا می کردیم که اسبش را زین کرده بود
[ترجمه گوگل]ما در اطراف مرجانی ایستاده بودیم که یک اسب کبریویی را می زد
9. Tallis went to the makeshift corral and let the animal out, stroking her bruised face, patting her flanks.
[ترجمه ترگمان]tallis به اصطبل موقتی رفت و حیوان را رها کرد و صورت زخمی او را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]تالیس به فلفل موقت رفت و حیوان را بیرون آورد، سرخ کرد و صورتش را کوبید و سرش را تکان داد
10. Workers corral the geese into trucks and ship them off to the slaughterhouse.
[ترجمه ترگمان]کارگران غازها را به کامیون ها corral و آن ها را به کشتارگاه حمل می کنند
[ترجمه گوگل]کارگران غازها را به کامیون ها منتقل می کنند و آنها را به کشتارگاه می فرستند
11. The ranch house, corral and outbuildings have been restored and contain exhibits, photographs and period furniture.
[ترجمه ترگمان]خانه دامداری، corral و outbuildings outbuildings بازسازی شده اند و شامل نمایشگاه ها، عکس و مبلمان دوره هستند
[ترجمه گوگل]خانه مزرعه، مراتع و ساختمان های قدیمی بازسازی شده اند و حاوی نمایشگاه ها، عکس ها و مبلمان دوره ای هستند
12. They had to step outside and corral six other men to help before they could position it tastefully in the showroom.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند بیرون بروند و شش مرد دیگر را آرام کنند تا قبل از اینکه بتوانند موقعیت را با سلیقه در نمایشگاه ببینند، به آن ها کمک کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند به خارج از خانه و مرجان شانزده نفره بروند تا قبل از اینکه بتوانند به راحتی در نمایشگاه حضور پیدا کنند
13. His attempts to corral the tourist trade at the Falls had failed.
[ترجمه ترگمان]تلاش او برای آرام کردن تجارت گردشگری در آبشار ناموفق بود
[ترجمه گوگل]تلاش های او برای ترویج تجارت گردشگری در Falls شکست خورده بود
14. Instead, the government used the block as a corral for an Army camp set up a few blocks away.
[ترجمه ترگمان]در عوض، دولت از بلوک به عنوان a برای اردوگاه ارتش استفاده کرد که چند بلوک آن دورتر بود
[ترجمه گوگل]در عوض، دولت از بلوک به عنوان یک مرغابی برای اردوگاه ارتش چند بلوک دور استفاده می کند
15. But outside the corral stood a fine sorrel with a white blaze across his face.
[ترجمه ترگمان]اما بیرون اصطبل، اسب کرند بلندی بود که شعله های سفیدی بر چهره اش سوسو می زد
[ترجمه گوگل]اما در خارج از مرجانی، یک جسد خوب با یک لکه سفید در سراسر صورتش ایستاده بود