نمایشنامه
playacting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• feigning, pretending; acting, performing a dramatic role (in a play)
جملات نمونه
1. We always felt she was playacting.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه احساس می کردیم که او در حال بازی کردن است
[ترجمه گوگل]ما همیشه احساس می کردیم که او بازی می کرد
[ترجمه گوگل]ما همیشه احساس می کردیم که او بازی می کرد
2. The students will be delighted to playact the life of farmers.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان خوشحال خواهند شد که جان کشاورزان را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان خوشحال خواهند شد که زندگی کشاورزان را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان خوشحال خواهند شد که زندگی کشاورزان را تغییر دهند
3. She playacted the movements of a burglar.
[ترجمه ترگمان]او حرکات یک دزد را از خود بی خود کرده بود
[ترجمه گوگل]او حرکات یک سارق را بازی کرد
[ترجمه گوگل]او حرکات یک سارق را بازی کرد
4. It was just a piece of play-acting.
[ترجمه ترگمان] فقط یه نمایش بازی بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه بازیگری بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک تکه بازیگری بود
5. He thought she was play-acting but in fact she had really hurt herself.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد بازی می کند، اما در واقع او واقعا به خودش صدمه زده بود
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که او بازی می کند، اما در واقع او خودش واقعا صدمه دیده بود
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که او بازی می کند، اما در واقع او خودش واقعا صدمه دیده بود
6. He was playacting again.
[ترجمه ترگمان]او دوباره در حال بازی کردن بود
[ترجمه گوگل]او دوباره بازی کرد
[ترجمه گوگل]او دوباره بازی کرد
7. What Yeroen hoped to gain by his play-acting is not clear, though it may have helped to defuse further aggression.
[ترجمه ترگمان]چیزی که Yeroen امیدوار است با بازی خود به دست آورد مشخص نیست، هر چند ممکن است به خنثی کردن تجاوز بیشتر کمک کرده باشد
[ترجمه گوگل]آنچه یروئن امیدوار است از طریق بازیگری خود به دست آورد، روشن نیست، هرچند ممکن است به تخریب بیشتر تجاوز کمک کند
[ترجمه گوگل]آنچه یروئن امیدوار است از طریق بازیگری خود به دست آورد، روشن نیست، هرچند ممکن است به تخریب بیشتر تجاوز کمک کند
8. I was no longer responsible for the pretending, the elaborate play-acting.
[ترجمه ترگمان]من دیگه مسئول این بازی نبودم نمایش استادانه بازی کردن
[ترجمه گوگل]من دیگر مسئول تظاهرات نیستم، کار بازیگری پیچیده
[ترجمه گوگل]من دیگر مسئول تظاهرات نیستم، کار بازیگری پیچیده
9. Instead of plays being acted by the city craftsmen once a year, we've made a craft of play-acting.
[ترجمه ترگمان]به جای نمایشنامه هایی که سالی یک بار توسط صنعتگران شهر نمایش داده می شود، ما یک هنر بازی کردن درست کردیم
[ترجمه گوگل]به جای نمایش هایی که یک بار در سال توسط هنرمندان شهر انجام می شود، ما هنرپیشه ای از بازیگری را ساخته ایم
[ترجمه گوگل]به جای نمایش هایی که یک بار در سال توسط هنرمندان شهر انجام می شود، ما هنرپیشه ای از بازیگری را ساخته ایم
10. Nature and truth are the very enemies of playacting . I'll wager my fortune.
[ترجمه ترگمان]طبیعت و حقیقت یکی از دشمنان بازی کردن است شرط می بندم که بخت با من یار است
[ترجمه گوگل]طبیعت و حقیقت بسیار دشمنان بازیگری هستند من ثروتم را میخرم
[ترجمه گوگل]طبیعت و حقیقت بسیار دشمنان بازیگری هستند من ثروتم را میخرم
11. Tyler has gotten into playacting, and he'll suddenly suggest a script. "You be the princess, " he'll say to Lauren, "and I'll be the knight.
[ترجمه ترگمان]تایلر خودش را به playacting رساند و ناگهان یک فیلمنامه را پیشنهاد کرد: \"شما شاهزاده خانم هستید\" او به لورن گفت: \" و من شوالیه خواهم بود
[ترجمه گوگل]تایلر به بازیگری تبدیل شده است، و او به طور ناگهانی یک اسکریپت پیشنهاد می کند 'شما شاهزاده خانم هستید،' او به لورن می گوید، 'و من شوالیه هستم
[ترجمه گوگل]تایلر به بازیگری تبدیل شده است، و او به طور ناگهانی یک اسکریپت پیشنهاد می کند 'شما شاهزاده خانم هستید،' او به لورن می گوید، 'و من شوالیه هستم
12. The question Is this playacting or does he really hate us?
[ترجمه ترگمان]سوال این است که او واقعا از ما نفرت دارد یا نه؟
[ترجمه گوگل]سوال این است که آیا این بازیگر نقش آفرینی می کند یا واقعا از ما نفرت دارد؟
[ترجمه گوگل]سوال این است که آیا این بازیگر نقش آفرینی می کند یا واقعا از ما نفرت دارد؟
13. If not, there must be playacting and affectation.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را نکنید باید بازی کردن و تظاهر و تظاهر باشد
[ترجمه گوگل]اگر نه، باید بازیگری و تأثیرگذاری باشد
[ترجمه گوگل]اگر نه، باید بازیگری و تأثیرگذاری باشد
14. Now, it's textbook and playacting.
[ترجمه ترگمان]حالا، این کتاب درسی است و بازی کردن
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این کتاب درسی و نمایشنامه است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این کتاب درسی و نمایشنامه است
15. Don't take any notice of him - he's just playacting.
[ترجمه ترگمان]هیچ توجهی به او نداشته باش - او فقط بازی می کند
[ترجمه گوگل]هیچ توجهی به او نکنید - او فقط بازیگر است
[ترجمه گوگل]هیچ توجهی به او نکنید - او فقط بازیگر است
پیشنهاد کاربران
نقش بازی کردن، ظاهرسازی
کلمات دیگر: