کلمه جو
صفحه اصلی

externality


معنی : بیگانگی، وقوع در خارج، احوال ظاهری
معانی دیگر : برونی بودن، برون بود

انگلیسی به فارسی

بیگانگی، احوال ظاهری، وقوع در خارج


انگلیسی به انگلیسی

• outwardness, quality or condition of being external or directed toward outside or exterior; incidental situation that may affect a course of process or activity; (psychology) state of being external

مترادف و متضاد

بیگانگی (اسم)
alienation, estrangement, externality, alienism

وقوع در خارج (اسم)
externality

احوال ظاهری (اسم)
externality

جملات نمونه

1. The consumption externality leads to market failure.
[ترجمه کورش اتحاد] کاهش تولید ( در صنعت ) منجر به ورشکستگی بازار می شود
[ترجمه عشر ۱۳۴۷] وقوع ناکامی در بازارها، یکی از عوارض جانبی مصرف بی رویه است.
[ترجمه ترگمان]مصرف سوخت منجر به شکست بازار می شود
[ترجمه گوگل]خارج از مصرف مصرف منجر به شکست بازار می شود

2. How convincing is the goods-specific externality argument as a rationale for government redistributive policy?
[ترجمه ترگمان]چگونه متقاعد کردن یک استدلال externality خاص به عنوان یک منطق برای سیاست توزیع مجدد دولت است؟
[ترجمه گوگل]تعریفی که از نظر کالای خاص به عنوان منطقی برای سیاست توزیع مجدد دولت صورت می گیرد، قانع کننده است؟

3. With no production externality, marginal private cost and marginal social cost coincide.
[ترجمه ترگمان]بدون no تولید، هزینه اختصاصی حاشیه ای و هزینه اجتماعی حاشیه ای همزمان است
[ترجمه گوگل]بدون هیچ گونه تولیدی، هزینه های خصوصی حاشیهای و هزینه های اجتماعی حاشیه ای همخوانی دارند

4. An externality arises when some one acts in a way that impacts other people who have no control over the situation.
[ترجمه ترگمان]An زمانی بروز می کند که کسی به شیوه ای عمل می کند که بر افرادی که کنترل وضعیت را ندارند، تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]یک بی ثباتی زمانی رخ می دهد که بعضی از آنها به گونه ای عمل می کنند که دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد که هیچگونه کنترلی بر وضعیت ندارند

5. In Chapter 8 we noted that an externality occurs where private and social costs diverge.
[ترجمه ترگمان]در فصل ۸ دیدیم که externality رخ می دهد که در آن هزینه های اجتماعی و اجتماعی واگرا می شود
[ترجمه گوگل]در فصل هشتم ما اشاره کردیم که خارج از هزینه وجود دارد که هزینه های خصوصی و اجتماعی متفاوت است

6. Pollution is considered as a form of negative externality in economic growth.
[ترجمه ترگمان]آلودگی به عنوان شکلی از رشد منفی در رشد اقتصادی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]آلودگی به عنوان یک شکل منفی در رشد اقتصادی محسوب می شود

7. One possible cause of market failure is an externality.
[ترجمه ترگمان]یکی از دلایل احتمالی شکست بازار externality است
[ترجمه گوگل]یکی از علل احتمالی شکست بازار، بیگانه بودن است

8. Please explain the definition of network externality and its classification.
[ترجمه ترگمان]لطفا تعریف of شبکه و طبقه بندی آن را توضیح دهید
[ترجمه گوگل]لطفا تعریف بیرونی شبکه و طبقه بندی آن را توضیح دهید

9. However, the negative externality of the over urbanization can counteract the effect of the investment.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اثرات منفی شهرنشینی بر شهرنشینی می تواند اثر سرمایه گذاری را خنثی کند
[ترجمه گوگل]با این حال، منفی بودن انطباق شهرنشینی بیش از حد می تواند اثر سرمایه گذاری را کنار بگذارد

10. Externality the impact of one person's actions on the well - being of a bystander.
[ترجمه ترگمان]تحت تاثیر قرار دادن تاثیر یک فرد بر روی چاه - بودن یک تماشاچی
[ترجمه گوگل]خارجی تأثیر اقدامات یک فرد بر رفاه یک متجاوز است

11. Compared with market externality, regulation externality may affect allocation, stabilization, distribution and growth efficiency o.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با externality های بازار، مقررات زیستمحیطی روی تخصیص، تثبیت، توزیع و بازده رشد تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با خارج از بازار، تغییرات در تنظیمات ممکن است روی تخصیص، تثبیت، توزیع و بازده رشد تأثیر بگذارد

12. As the "dealing right" imposes a new externality to normal dealings on the market, it is uncertain whether Coasian transaction is capable of ensuring the social efficiency.
[ترجمه ترگمان]همانطور که \"حق معامله\" یک externality جدید را به معاملات عادی در بازار تحمیل می کند، مشخص نیست که آیا تراکنش ها قادر به تضمین کارایی اجتماعی هستند یا خیر
[ترجمه گوگل]به عنوان 'حق خرید' یک خارجی جدید را به معاملات عادی در بازار تحمیل می کند، مشخص نیست که آیا معامله Coasian قادر به تضمین کارایی اجتماعی است

13. Reverse logistics has positive externality on account of its feature of quasi - public goods.
[ترجمه ترگمان]؟ لجستیک معکوس به دلیل ویژگی خود از کالاهای شبه دولتی دارای externality مثبت است
[ترجمه گوگل]لجستیک معکوس، با توجه به ویژگی آن کالا های شبه دولتی، خارجی دارد

14. FF: I wouldn't counterpose externality and internality in such a sharp way.
[ترجمه ترگمان]من در چنین وضعی ظاهر و ظاهر به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]FF: من نمی توانستم به گونه ای تیزانه مخالف بیرونی و داخلی باشم

15. Externality of human capital gives rise to government - dominant public investment and accumulation in human capital.
[ترجمه ترگمان]افزایش سرمایه انسانی باعث افزایش سرمایه گذاری دولتی و انباشت سرمایه انسانی می شود
[ترجمه گوگل]سرانه سرمایه انسانی به سرمایه گذاری دولتی و تجمع سرمایه در سرتاسر انسانی منجر می شود

پیشنهاد کاربران

اثرات جانبی

خروجی

اثرات یا پیامدهای خارجی

برون گرایی

آثار خارجی یا بیرونی ( اصطلاح اقتصادی )

برون ریز ، برون نمود

اثرات بیرونی

اثرات بیرونی، هزینه های بیرونی
( مانند آلاینده های یک کارخانه که اثرات بیرونی فعالیت آن کارخانه محسوب میشود که اثرات سوء بر سایر فعالیتها دارد و آنها متحمل این اثرات سوءکارخانه میشوند )

در حقوق محیط زیست، به عوارض و آثار زیست محیطی یه فعالیت نیز اطلاق میشه.

برون داد ، برون نمایه ، پیامد بیرونی


کلمات دیگر: