کلمه جو
صفحه اصلی

transcontinental


از این سو به آن سوی قاره، ترا اقلیمی، عبور کننده از سرتاسر قاره

انگلیسی به فارسی

عبور کننده از سرتاسر قاره


transcontinental، عبور کننده از سرتاسر قاره


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: transcontinentally (adv.)
(1) تعریف: going across or spanning a continent.

(2) تعریف: on the other side of a continent.

• that crosses a continent; on the other side of a continent

جملات نمونه

1. The transcontinental railway goes from New York in the east to San Francisco in the west.
[ترجمه ترگمان]این قطار بین قاره ای از نیویورک در شرق به سان فرانسیسکو در غرب می رود
[ترجمه گوگل]راه آهن بین قاره ای از نیویورک در شرق به سانفرانسیسکو در غرب می رود

2. But the savings disappear on transcontinental travel.
[ترجمه ترگمان]اما پس انداز از بین رفت
[ترجمه گوگل]اما پس اندازها در سفرهای بین قاره ای ناپدید می شوند

3. The transcontinental pipeline that hit the news last year is only part of the project.
[ترجمه ترگمان]خط لوله بین قاره ای که سال گذشته به این اخبار رسید تنها بخشی از پروژه است
[ترجمه گوگل]خط لوله متعارف که اخبار را در سال گذشته پخش کرد تنها بخشی از این پروژه است

4. The first transcontinental railroad, we were taught to believe, was a huge government success.
[ترجمه ترگمان]اولین قطار بین قاره ای، که به ما یاد داده شد، یک موفقیت بزرگ دولتی بود
[ترجمه گوگل]نخستین راه آهن متعارف ما به ما آموخته شد که موفقیت بزرگی در دولت بود

5. But transcontinental status always brought a classical rush to the head of railroad companies.
[ترجمه ترگمان]اما وضعیت قاره ای همیشه یک هجوم کلاسیک به سر شرکت های راه آهن می آورد
[ترجمه گوگل]اما وضعیت متعارف همیشه یک سر و صدا کلاسیک را به سمت شرکت های راه آهن آورده است

6. Zeroing in on transcontinental fares, he observed, "When competitors are offering walk-up fares of $99 to $10 it's just not prudent to be in that landscape. "
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت: \"هنگامی که رقبا مایل به افزایش کرایه ها می شوند،\" زمانی که رقبا مایل به بالا رفتن قیمت ۹۹ تا ۱۰ دلار هستند، عاقلانه نیست که در آن چشم انداز حضور داشته باشیم \"
[ترجمه گوگل]او با اشاره به قیمتهای بین قاره ای، گفت: 'زمانی که رقبا در حال ارائه قیمت های 99 تا 10 دلار هستند، این امر صرفا محتاطانه نیست که در این چشم انداز قرار گیرد '

7. The tale of the building of the transcontinental railroad, the steel band that wed the metropolitan East to the frontier West, is among the greatest in American history.
[ترجمه ترگمان]داستان ساخت راه آهن بین قاره ای، گروه فولادی که با خاورمیانه هم مرز است، در میان بزرگ ترین آن ها در تاریخ آمریکاست
[ترجمه گوگل]داستان ساختن راه آهن بین قاره ای، گروه فولادی که شرق شرق را به مرز غرب متصل می کند، در میان بزرگترین تاریخ آمریکا است

8. He had deemed the TRANSCONTINENTAL a first-rater, and it paid a cent for ten words.
[ترجمه ترگمان]به نظرش رسید که درجه یک درجه یک درجه یک است و یک سنت هم برای ده کلمه پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]او TRANSCONTINENTAL نخستین رقیب را قبول کرده بود، و برای ده کلمه هزینه یک سنت پرداخت کرد

9. Creating a transcontinental wireless operator seems to make sense.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک اپراتور بی سیم بین قاره ای نیز منطقی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]ایجاد یک اپراتور بی سیم متعارف به نظر می رسد منطقی است

10. The United States Government's land policy, transcontinental railway building and accelerate the development of the western.
[ترجمه ترگمان]سیاست زمین دولت آمریکا، ساخت راه آهن بین قاره ای و تسریع توسعه غرب است
[ترجمه گوگل]سیاست سرزمین ایالات متحده، ساخت خط آهن مرزی و سرعت بخشیدن به توسعه غرب است

11. Yogis seeking transcontinental bliss head these days to Mysore, the City of Palaces, in southern India.
[ترجمه ترگمان]این روزها، (yogis)به دنبال سعادت میان قاره ای در این روزها به Mysore، شهر کاخ ها، در جنوب هند بود
[ترجمه گوگل]یوگس به دنبال سعادت بین قاره ای این روزها به میسور، شهر قصرها، در جنوب هند است

12. On the transcontinental overload, just slide behind the wheel. How does it feel?
[ترجمه ترگمان]روی اضافه بار بین قاره ای، فقط پشت فرمان می لغزند چه احساسی دارد؟
[ترجمه گوگل]در بار بیش از حد قاره ای، فقط پشت چرخ چرخید چگونه احساس می کنید؟

13. Big transcontinental enterprises jostle with one another for world markets.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ قاره ای با یکدیگر برای بازارهای جهان یکدیگر را هل می دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ بین قاره ای با یکدیگر برای بازارهای جهانی با یکدیگر همکاری می کنند

14. The boreal forest is transcontinental.
[ترجمه ترگمان]این جنگل boreal است
[ترجمه گوگل]جنگل های حاره ای قاره ای است

پیشنهاد کاربران

فراز قاره ای


کلمات دیگر: