کلمه جو
صفحه اصلی

homemade


معنی : خانگی، وطنی، خانه بافت، ساخت میهن
معانی دیگر : (پخته شده یا درست شده در خانه) خانگی، داخلی، ساخت میهن، وطنى

انگلیسی به فارسی

وطنی، ساخت میهن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made at home rather than purchased.

(2) تعریف: made by oneself; unprofessionally made.

• made at home
something that is home-made has been made in someone's home, rather than in a shop or factory.

مترادف و متضاد

خانگی (صفت)
domestic, indoor, household, homemade, homebred, homelike

وطنی (صفت)
homemade, homespun

خانه بافت (صفت)
homemade

ساخت میهن (صفت)
homemade

made in the home


Synonyms: do-it-yourself, handcrafted, handmade, homegrown, homespun, natural


جملات نمونه

1. homemade bread
نان خانگی

2. homemade cars
اتومبیل های ساخت میهن

3. The cook brought in a fresh batch of homemade cakes.
[ترجمه ترگمان]آشپز یک دسته کیک خانگی درست کرد
[ترجمه گوگل]طبخ یک دسته تازه از کیک های خانگی را به ارمغان آورد

4. The customers were raving over our homemade chili.
[ترجمه ترگمان]مشتریان در حال هذیان گفتن چیلی بودند
[ترجمه گوگل]مشتریان بیش از chili homemade ما را تحریک می کنند

5. She had homemade ice cream for dessert.
[ترجمه FM] او برای دسر بستنی خانگی درست کرد.
[ترجمه Z. N] او بستنی خانگی برای دسر داشت
[ترجمه mmm.gh] او برای دسر ، بستنی داشت
[ترجمه ARMY] او برای دسر ، بستنی خانگی داشت.
[ترجمه f] او ( مونث ) بستنی خانگی برای دسر داشت
[ترجمه .] او برای دسر بستنی خانگی داشت.
[ترجمه H.sh] اون برای دسر ( به عنوان دسر ) بستنی داشت
[ترجمه �m�r] او برای دسر بستنی خانگی درست کرد
[ترجمه ترگمان]برای دسر بستنی خریده
[ترجمه گوگل]او بستنی خانگی برای دسر داشت

6. Homemade goods are edging out imported foreign goods.
[ترجمه ترگمان]کالاهای خانگی در حال خروج از کالاهای وارداتی خارجی هستند
[ترجمه گوگل]کالاهای خانگی کالاهای وارداتی خارجی را می ریزند

7. I like this homemade lemonade, it's real good!
[ترجمه ترگمان]! من این لیموناد خونگی رو دوست دارم، واقعا خوبه
[ترجمه گوگل]من این لیموناد خانگی را دوست دارم، این واقعا خوب است!

8. Additional time is required for cooking or chilling homemade dishes.
[ترجمه ترگمان]زمان اضافی برای پخت و یا سرد کردن غذاهای خانگی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]زمان اضافی برای پخت و پز یا خنک کردن ظروف خانگی لازم است

9. These homemade videos are often as rough-looking inside as they are on the outside.
[ترجمه ترگمان]این ویدیوهای خانگی اغلب به همان اندازه که در بیرون هستند، خشن هستند
[ترجمه گوگل]این فیلم های خانگی اغلب به صورت بی روح به نظر می رسد زیرا آنها در خارج هستند

10. Paul blew off his fingers messing around with homemade rockets.
[ترجمه ترگمان]پائول بشکن زد و انگشتانش را با راکت خانگی پر کرد
[ترجمه گوگل]پولول انگشتانش را با موشک های خانگی خنثی کرد

11. Cheeses, cold cuts, homemade baklava, hot bread coming out of the oven all day long.
[ترجمه ترگمان]Cheeses، بریدگی های سرد، نان خونگی، نانی داغ که تمام روز را از فر بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]انواع پنیر، برش های سرخ شده، باکلاوهای خانگی، نان داغ که در تمام طول روز بیرون می آیند

12. A white cloth was spread on the table, homemade bread and jam, a fresh apple tart.
[ترجمه ترگمان]یک پارچه سفید روی میز پهن شده بود، نان خانگی و مربا، یک کلوچه سیب شیرین
[ترجمه گوگل]یک پارچه سفید بر روی میز پخش شد، نان خانگی و مربا، سیب تازه سیب

13. Homemade pizzas often lack even a vague hint of authenticity.
[ترجمه ترگمان]پیتزا خانگی اغلب حتی یک نشانه مبهم از اصالت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پیتزا های خانگی اغلب حتی دارای نکات مبهم اصالت هستند

14. But how often does a homemade pie appear on your holiday table?
[ترجمه ترگمان]اما یک کلوچه خانگی چگونه در جدول تعطیلات شما ظاهر می شود؟
[ترجمه گوگل]اما چگونه اغلب یک کیک خانگی در جدول تعطیلات خود ظاهر می شود؟

15. Whether homemade or factory-made, cheeses are batch-made in vats or kettles.
[ترجمه ترگمان]این که آیا پنیر یا کارخانه ساخته شده است یا نه، در vats یا کتری ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]این که آیا خانگی و یا کارخانه ساخته شده است، پنیر ساخته شده است در ساخته شده در قوطی یا قوطی

homemade bread

نان خانگی


homemade cars

اتومبیل‌های ساخت میهن


پیشنهاد کاربران

چیزی ک خانگی است
fods or made at home and not in store

خانگی_ساخته شده در خانه

تولید در خانه

ساخته شده در خانه

چیزی که در خانه درست شده باشد و سالم باشد و خانگی و تمیز هم

خانگی

homemade foods are made at home and not bought in a store

Foods are made at home bought in a store

خانگی foods are made at home and not bought in a store

غذایی که در خانه درست شده و از فروشگاه خریداری نشده_خانگی


foods are made at home

خانگی - در خانه ساخته شده

homemade foods are made at home and not bought in a store
یک چیز خانگی
گه اینی که روژیا جان گفت

هر چیزی که در خانه درست شود مثل غذای خانگی ( homemade food )

دست ساز

Foods are made at home and not bought in a store
کانون زبان ایرانReach 4

something like food or grocery that is made at home without payment

Homemade cake
کیک خانگی

غذای خانگی

خانگی پخته شده یا درست شده

دست ساز خانگی. خانگی، خانه ساز

خانه دوز ( پوشاکی که در خانه دوخته شده است، در اصطلاح عامه مامان دوز گفته می شود ) ، خانه پز ( خوراکی که در خانه پخته شده است )

Are the foods that you make them at home.


( خوراکی ) خانه پز، خانه پزی، خانه سازیده، خانه ساز، خانه ساخته


کلمات دیگر: