1. discontent turned the country into a tinderbox
نارضایتی کشور را آماده ی احتراق کرده بود.
2. It was clearly a tinderbox situation with demonstrators likely to become violent at any moment.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که درگیری با تظاهر کنندگان در هر لحظه ممکن است خشونت آمیز باشد
[ترجمه گوگل]این وضعیت به وضوح با وضعیت تاندربکه بود که تظاهرکنندگان در هر لحظه خشونت آمیز را خدشه دار می کردند
3. The area is a tinderbox that could again plunge the country into civil war.
[ترجمه ترگمان]این منطقه a است که بار دیگر می تواند کشور را به جنگ داخلی بکشاند
[ترجمه گوگل]این ناحیه یک تینبوک است که دوباره می تواند کشور را به جنگ داخلی تبدیل کند
4. The refugee camps are a tinderbox waiting to catch fire.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های پناهندگان در حال آماده باش هستند تا آتش بگیرند
[ترجمه گوگل]اردوگاه های پناهندگان یک جعبه تیراندازی در انتظار آتش گرفتن است
5. He took out the tinderbox and the candle.
[ترجمه ترگمان]او شمع را برداشت و شمع را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]او از صندوق tinderbox و شمع خارج شد
6. Dublin city is currently like a tinderbox just waiting to explode.
[ترجمه ترگمان]شهر دوبلین در حال حاضر به شدت منتظر انفجار است
[ترجمه گوگل]شهر دوبلین در حال حاضر مانند یک tinderbox است که انتظار دارد منفجر شود
7. This political tinderbox threatened to split the New Republic, but cooler heads prevailed.
[ترجمه ترگمان]این جنگ سیاسی تهدید کرد که جمهوری جدید را از هم جدا می کند، اما سران cooler پیروز شدند
[ترجمه گوگل]این tinderbox سیاسی تهدید کرده بود که جمهوری جدید را تقسیم کند، اما سران سردتر غلبه کردند
8. Then he took out his tinderbox and struck the flint.
[ترجمه ترگمان]سپس he را بیرون کشید و سنگ چخماق را زد
[ترجمه گوگل]سپس او tinderbox خود را بیرون کشید و گلوله را گرفت
9. He took the money and the tinderbox and went to a town.
[ترجمه ترگمان]او پول و the را گرفت و به شهر رفت
[ترجمه گوگل]او پول و صندوق تان را گرفت و به یک شهر رفت
10. What do you want to do with this tinderbox? said the soldier.
[ترجمه ترگمان]با این tinderbox چه کار داری؟ سرباز گفت:
[ترجمه گوگل]با این tinderbox چه کاری میخواهید انجام دهید؟ سرباز گفت:
11. The racial tension in the area makes it a tinderbox ready to ignite.
[ترجمه ترگمان]تنش نژادی در منطقه باعث می شود که آتش شعله ور شود
[ترجمه گوگل]تنش نژادی در این منطقه باعث می شود که یک جعبه کوچک برای آماده شدن برای آتش سوزی آماده شود
12. Others plan to leave the Southwest for northern states untouched by the drought that has left Arizona a tinderbox.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر قصد دارند جنوب غربی را برای کشورهای شمالی ترک کنند که از خشکسالی که آریزونا را ترک کرده است دست نخورده باقی مانده اند
[ترجمه گوگل]دیگران قصد دارند تا جنوب غربی را برای کشورهای شمالی ترک کنند که از خشکسالی ناشی شده است که آریزونا را ترک می کند
13. At the top of the cellar steps Broadman knelt down and fumbled in his tinderbox.
[ترجمه ترگمان]در بالای پله های سرداب زانو زد و در حالی که tinderbox را جستجو می کرد، زانو زد
[ترجمه گوگل]در بالایی قبرستان، برادران به سمت پایین کوبیدند و در صندلی تندباد خود فرو ریختند
14. The Balkans have a long and tragically deserved reputation as a political tinderbox.
[ترجمه ترگمان]بالکان دارای شهرتی طولانی است و به طور اسف باری سزاوار شهرت سیاسی است
[ترجمه گوگل]بالکان، شهرت و اعتبار طولانی و غم انگیز را به عنوان یک صندوق پستی سیاسی ایفا می کنند