کلمه جو
صفحه اصلی

chutzpah


(noun) (عامیانه) پر رویی، گستاخی

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) پررویی، گستاخی


چتپاها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: sheer audacity or gutsiness; utter nerve.
مترادف: audacity, ballsiness, boldness, gutsiness
متضاد: hesitancy, timidity
مشابه: effrontery, temerity

- No one had ever agreed with the chairman on these issues, but no one had ever had the chutzpah to challenge him before.
[ترجمه ترگمان] هیچ کس تا به حال با رئیس این مسائل بر سر این موضوع توافق نکرده بود، اما هیچ کس تا به حال فرصت نکرده بود که او را به چالش بکشد
[ترجمه گوگل] هیچ کس تا به حال با رئیس در مورد این مسائل موافق نیست، اما هیچ کس تا به حال چوتزپا را قبل از او به چالش کشیدن

• (yiddish) nerve, gall, audacity, guts, "balls", boldness; self-confidence, courage, spunk

مترادف و متضاد

fearlessness


Synonyms: arrogance, audacity, backbone, balls, boldness, brass, gall, nerve, spine


جملات نمونه

1. It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید تا با رئیست حرف بزنی
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه شما با رئیس خود صحبت کردید، خیلی زحمت کشیدید

2. Einstein had the chutzpah to discard common sense and long-established theory.
[ترجمه ترگمان]انیشتین the را داشت که عقل سلیم و نظریه بلند مدت را دور بیاندازد
[ترجمه گوگل]اینشتین چوتزپا را برای از بین بردن عقل سلیم و تئوری دیرپا داشت

3. I had started playing by ear and chutzpah.
[ترجمه ترگمان]شروع کرده بودم که با گوش و گوش بازی کنم
[ترجمه گوگل]من شروع به بازی با گوش و چتپا کرده ام

4. But you can't help admiring the chutzpah.
[ترجمه ترگمان]اما تو نمی توانی به تحسین و تحسین chutzpah کمک کنی
[ترجمه گوگل]اما نمیتوانید از دیدن چوتاپاس لذت ببرید

5. His reputation, along with luck and chutzpah, helped him get unique access to Ames.
[ترجمه ترگمان]شهرت او به همراه بخت و اقبال به او کمک کرد تا به ایمز دسترسی پیدا کند
[ترجمه گوگل]شهرت او، همراه با شانس و چتپاها، به او کمک کرد تا دسترسی منحصر به فرد به امز داشته باشد

6. And who else would have the happy chutzpah to seem so natural doing it?
[ترجمه ترگمان]و چه کسی این قدر خوشحال می شد که این قدر طبیعی به نظر برسد؟
[ترجمه گوگل]و چه کسی دیگر چوتزپا را خوشحال می کند که چنین کاری را طبیعی انجام دهد؟

7. No one else has the chutzpah to claim that.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری حق ندارد چنین ادعایی بکند
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگر چوتزپا را ادعا نکرده است

8. This is chutzpah on rye bread with a side order of pickles and sour cream.
[ترجمه ترگمان]این chutzpah با نون ذرت با یه مخلوط خیار ترشی و خامه ترش
[ترجمه گوگل]این نان چاودار بر نان چاودار است که به ترتیب ترشی و ترش است

9. It took a lot of chutzpah to quit your job like that.
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی طول کشید تا این کار را رها کنید
[ترجمه گوگل]این کار را برای شما انجام داد

10. Such chutzpah seems to be the key to Mr.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد به نظر میاد این کار به درد آقای \"آقای\" ی
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد چنین چوتزاپ کلید آقای

11. It is just that he has the chutzpah to acknowledge what is obvious.
[ترجمه ترگمان]این فقط آن است که او chutzpah را دارد که آنچه را که واضح است تصدیق کند
[ترجمه گوگل]فقط این است که او چوتزاپ را به رسمیت می شناسد که چه واضح است

12. The tasks will test their intelligence, chutzpah and street - smarts.
[ترجمه ترگمان]کارها هوش، زیرکی و زیرکی خود را تست خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این وظایف هوش خود را، چتپاها و خیابان ها را بررسی می کنند

13. Call it the chutzpah factor: no lie was too ridiculous to tell.
[ترجمه ترگمان]بهش می گن عامل اعصاب: هیچ دروغی بیش از حد خنده دار نبود که بخوام بگم
[ترجمه گوگل]آن را فاکتور چوتزپا نام بگذارید، دروغ به نظر خیلی مسخره است

پیشنهاد کاربران

جرات، شهامت
It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that
خیلی جرات میخواد که با رئیست اینطوری حرف بزنی

رفتار نامعمول و شوکه کننده شامل رفتار های پرخطر و پرریسک بدون احساس گناه

( اصطلاح عامیانه ) سنگ پا ( کنایه از کسی که خیلی پررو باشد )

جیگر داشتن، جیگر، جرات، بی عاری، بی عار بودن


کلمات دیگر: