شکست ناپذیری
invincibility
شکست ناپذیری
انگلیسی به فارسی
شکست ناپذیری
انگلیسی به انگلیسی
• impregnability, quality of being undefeatable, quality of being impossible to conquer
جملات نمونه
1. stalingrad shattered the myth of hitler's invincibility
استالین گراد افسانه ی شکست ناپذیری هیتلر را در هم کوبید.
2. He had an aura of invincibility.
[ترجمه ترگمان]هاله ای از شکست ناپذیری داشت
[ترجمه گوگل]او حوالی شکست ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]او حوالی شکست ناپذیر بود
3. The media magnate's air of invincibility evaporated on Monday when voters decisively rejected candidates who campaigned under his banner.
[ترجمه ترگمان]در روز دوشنبه، هنگامی که رای دهندگان به طور قاطع کاندیداهایی را رد کردند که زیر پرچم وی فعالیت می کردند، نیروی مغلوب کننده media در روز دوشنبه از بین رفت
[ترجمه گوگل]هوای ناپذیری رسانه های رسانه ای در روز دوشنبه زمانی که رای دهندگان به طور قاطع نامزدهای رأی داده اند که تحت شعار خود مبارزه می کردند، تبخیر می کردند
[ترجمه گوگل]هوای ناپذیری رسانه های رسانه ای در روز دوشنبه زمانی که رای دهندگان به طور قاطع نامزدهای رأی داده اند که تحت شعار خود مبارزه می کردند، تبخیر می کردند
4. faith in her own invincibility.
[ترجمه ترگمان]به شکست ناپذیری خودش ایمان داشته باشه
[ترجمه گوگل]ایمان به شکست ناپذیر خود را
[ترجمه گوگل]ایمان به شکست ناپذیر خود را
5. Yet there are signs the belief in US invincibility is waning.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، نشانه هایی وجود دارد که اعتقاد به شکست ناپذیری ایالات متحده رو به کاهش است
[ترجمه گوگل]با این حال، نشانه هایی وجود دارد که اعتقاد به شکست ناپذیری ایالات متحده در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]با این حال، نشانه هایی وجود دارد که اعتقاد به شکست ناپذیری ایالات متحده در حال کاهش است
6. In spite of our feelings of invincibility and immortality.
[ترجمه ترگمان]با وجود احساس شکست ناپذیری و جاودانگی
[ترجمه گوگل]به رغم احساسات ما از شکست ناپذیری و جاودانگی
[ترجمه گوگل]به رغم احساسات ما از شکست ناپذیری و جاودانگی
7. The popular belief in the invincibility of man is constantly rebuked by revaluations of man's fallibility.
[ترجمه ترگمان]عقیده عمومی در شکست ناپذیری مرد به طور مداوم بوسیله اشتباه کردن fallibility انسان سرزنش می شود
[ترجمه گوگل]اعتقاد عامه به شکست ناپذیری انسان به طور دائم توسط تعبیرات فطری انسان محکوم شده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد عامه به شکست ناپذیری انسان به طور دائم توسط تعبیرات فطری انسان محکوم شده است
8. The myth of his and Nazi invincibility had been completely destroyed.
[ترجمه ترگمان]افسانه شکست ناپذیری او به طور کامل نابود شده بود
[ترجمه گوگل]اسطوره شکست ناپذیر او و نازی به طور کامل نابود شده است
[ترجمه گوگل]اسطوره شکست ناپذیر او و نازی به طور کامل نابود شده است
9. The victorious army flexes its invincibility.
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروز، شکست ناپذیری آن را اعلام می کند
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شکست ناپذیری خود را از بین می برد
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شکست ناپذیری خود را از بین می برد
10. Our image of invincibility evaporated.
[ترجمه ترگمان]تصویر شکست ناپذیری از بین می رود
[ترجمه گوگل]تصویر ما از شکست ناپذیری تبخیر شده است
[ترجمه گوگل]تصویر ما از شکست ناپذیری تبخیر شده است
11. Her detachment from her own party as well as her nation added to her strength and sense of invincibility.
[ترجمه ترگمان]واحد او نیز به همان اندازه که قوم و خویش او بود به قدرت و قدرت her می افزود
[ترجمه گوگل]انزوای او از حزب خود و همچنین ملت او به قدرت و حس ناکامی او افزوده است
[ترجمه گوگل]انزوای او از حزب خود و همچنین ملت او به قدرت و حس ناکامی او افزوده است
12. Holyfield seemed to glow with an aura of faith in his own invincibility.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Holyfield با هاله ای از ایمان در شکست ناپذیری خودش می درخشید
[ترجمه گوگل]Holyfield به نظر می رسید به نور از ایمان به شکست ناپذیر خود را درخشش
[ترجمه گوگل]Holyfield به نظر می رسید به نور از ایمان به شکست ناپذیر خود را درخشش
13. They continue to perpetrate the discredited myth of economic invincibility rather than reflect the harsh realities of recession and reunification.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای انعکاس واقعیت های سخت بحران اقتصادی و اتحاد، به ارتکاب به افسانه شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]آنها همچنان به افسانه متقاعد کننده ی شکست ناپذیر اقتصادی دست می یابند تا واقعیت های شدید رکود و مجددا احیا شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنان به افسانه متقاعد کننده ی شکست ناپذیر اقتصادی دست می یابند تا واقعیت های شدید رکود و مجددا احیا شوند
14. Beauregard, inciting his troops and fighting for his fading prestige of invincibility.
[ترجمه ترگمان] Beauregard Beauregard، inciting his and for for prestige fighting fighting fighting fading his of invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility invincibility
[ترجمه گوگل]بیورگارد، ارتش سربازان خود و مبارزه برای اعتبار محو خود را از شکست ناپذیری
[ترجمه گوگل]بیورگارد، ارتش سربازان خود و مبارزه برای اعتبار محو خود را از شکست ناپذیری
کلمات دیگر: