(عامیانه) رجوع شود به: shorty
shortie
(عامیانه) رجوع شود به: shorty
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) رجوع شود به: shorty
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: variant of shorty.
• person who is not tall, person of lower-than-average height (slang)
جملات نمونه
1. Include a summer or shortie wetsuit and bootees.
[ترجمه ترگمان]شامل یک تابستان و یا shortie wetsuit و bootees باشید
[ترجمه گوگل]شامل تابوت یا کت و شلوار کوتاه و کت و شلوار
[ترجمه گوگل]شامل تابوت یا کت و شلوار کوتاه و کت و شلوار
2. Hey shortie, did not have your milk this morning?
[ترجمه ترگمان]هی \"shortie\"، امروز صبح شیر خوردی؟
[ترجمه گوگل]شکی نیست، شیرت را امروز صبح نکردی؟
[ترجمه گوگل]شکی نیست، شیرت را امروز صبح نکردی؟
3. What's up, shortie ? -Hi, sweetie! -You like the Benz? -Ohh!
[ترجمه ترگمان]چه خبر، shortie؟ سلام عزیزم تو ماشین رو دوست داری؟ ! اوه
[ترجمه گوگل]چه خبر؟ هی، خب! شما بنز را دوست دارید؟ اوه
[ترجمه گوگل]چه خبر؟ هی، خب! شما بنز را دوست دارید؟ اوه
4. Do women call you Shortie?
[ترجمه ترگمان]آیا زنان شما را Shortie صدا می زنند؟
[ترجمه گوگل]آیا زنان شما را شیرین می نامند؟
[ترجمه گوگل]آیا زنان شما را شیرین می نامند؟
5. With a sudden movement of his body, Xiao jumped to the shortie 's side, placing his hand under the stocky man's armpit, and said, "Let's go up there. "
[ترجمه ترگمان]با حرکتی ناگهانی از بدنش، Xiao به بغل shortie پرید و دستش را زیر بغل مرد stocky گذاشت و گفت: \" بیا بالا برویم \"
[ترجمه گوگل]با حرکت ناگهانی بدن او، Xiao به طرف shorita به سمت پایین حرکت کرد، دستش را در زیر آرواره مردانه قرار داد و گفت: �بیایید بالا برویم '
[ترجمه گوگل]با حرکت ناگهانی بدن او، Xiao به طرف shorita به سمت پایین حرکت کرد، دستش را در زیر آرواره مردانه قرار داد و گفت: �بیایید بالا برویم '
کلمات دیگر: