کوه های راکی (از جنوب ایالات متحده تا کانادا و آلاسکا راستا دارد)
rocky mountains
کوه های راکی (از جنوب ایالات متحده تا کانادا و آلاسکا راستا دارد)
انگلیسی به فارسی
کوههای راکی (از جنوب ایالات متحده تا کانادا و آلاسکا راستا دارد)
کوه های راکی
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the principal North American mountain chain, stretching from Alaska to northern New Mexico; Rockies.
• mountain range in western north america extending from new mexico to alaska
جملات نمونه
1. The Rocky Mountains have rugged mountains and roads.
[ترجمه ترگمان]کوه های راکی کوه ها و جاده های ناهموار دارند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی کوه ها و جاده های ناهموار دارند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی کوه ها و جاده های ناهموار دارند
2. The Rocky Mountains lie in the west part of America.
[ترجمه ترگمان]کوه های راکی در غرب آمریکا قرار دارند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی در قسمت غرب آمریکا قرار دارند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی در قسمت غرب آمریکا قرار دارند
3. The Rocky Mountains have no shortage of rocky mountains, but the ones open to skiers are rounded, wooded hills.
[ترجمه ترگمان]کوه های راکی کمبود کوه های سنگی ندارند، اما آن هایی که به اسکی بازان باز می گردند، تپه های پوشیده از درخت و تپه های پوشیده از درخت هستند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی کمبود کوه های سنگی ندارند، اما آنهایی که به اسکی بازان باز می گردند، تپه هایی از روی زمین اند
[ترجمه گوگل]کوه های راکی کمبود کوه های سنگی ندارند، اما آنهایی که به اسکی بازان باز می گردند، تپه هایی از روی زمین اند
4. High and usually remote rocky mountains, nesting on rock ledges.
[ترجمه ترگمان]کوه های مرتفع و معمولا از راه دور، بر روی دیواره ای سنگی لانه می کنند
[ترجمه گوگل]کوه سنگی با کوه بالا و اغلب از راه دور، در لانه های سنگی قرار دارد
[ترجمه گوگل]کوه سنگی با کوه بالا و اغلب از راه دور، در لانه های سنگی قرار دارد
5. The snow-covered Rocky Mountains made a wonderful backdrop for the concert.
[ترجمه ترگمان]کوه های پوشیده از برف، پس زمینه فوق العاده ای برای این کنسرت ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]کوه های سنگی کوه های برفی پوشانده شده برای این کنسرت بسیار زیبا بود
[ترجمه گوگل]کوه های سنگی کوه های برفی پوشانده شده برای این کنسرت بسیار زیبا بود
6. Carrying alluvial sands from the Rocky Mountains, they helped make the plains.
[ترجمه ترگمان]در حال حمل شن های alluvial از کوه های راکی، آن ها به ساختن دشت کمک کردند
[ترجمه گوگل]با انجام ماسه های آبرفتی از کوه های راکی، آنها به دشت ها کمک کردند
[ترجمه گوگل]با انجام ماسه های آبرفتی از کوه های راکی، آنها به دشت ها کمک کردند
7. Antelope herds in the Rocky Mountains have lost precious winter pasture.
[ترجمه ترگمان]گله های Antelope در کوهستان های راکی، چراگاه زمستانی گرانبها را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]گله های Antelope در کوه های راکی کوه های زمستان گرانبها را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]گله های Antelope در کوه های راکی کوه های زمستان گرانبها را از دست داده اند
8. This is typical for the Dolomites: Sharp, rocky mountains everywhere.
[ترجمه ترگمان]این برای the معمول است: شارپ، کوه های سنگی در همه جا
[ترجمه گوگل]این برای طوفان دلفریب، کوههای سنگی در همه جا معمول است
[ترجمه گوگل]این برای طوفان دلفریب، کوههای سنگی در همه جا معمول است
9. The scenic splendors of the Rocky Mountains are overwhelming.
[ترجمه ترگمان]شکوه و شکوه مناظر کوهستان های راکی طاقت فرسا است
[ترجمه گوگل]پر زرق و برق زیبای کوه های راکی غرق می شود
[ترجمه گوگل]پر زرق و برق زیبای کوه های راکی غرق می شود
10. Their trip through the Rocky Mountains was one for the books.
[ترجمه ترگمان]سفر آن ها از میان کوه های راکی برای کتاب ها یکی بود
[ترجمه گوگل]سفر خود را از طریق کوه های سنگی یکی برای کتاب بود
[ترجمه گوگل]سفر خود را از طریق کوه های سنگی یکی برای کتاب بود
11. Vicky cycled alone through the Rocky Mountains down to the western United States.
[ترجمه ترگمان]ویکی به تنهایی از میان کوه های راکی به سمت غرب آمریکا حرکت کرد
[ترجمه گوگل]ویکی به تنهایی از طریق کوه های راکی به سمت غرب آمریکا سوار شد
[ترجمه گوگل]ویکی به تنهایی از طریق کوه های راکی به سمت غرب آمریکا سوار شد
12. The cart moved off along the bumpy road towards the rocky mountains in the distance.
[ترجمه ترگمان]گاری از جاده پرپیچ و خم جاده ناهموار به سوی کوه های راکی می رفت
[ترجمه گوگل]سبد خرید، در امتداد جاده ی کم عمق به سمت کوه های سنگی از راه دور حرکت کرد
[ترجمه گوگل]سبد خرید، در امتداد جاده ی کم عمق به سمت کوه های سنگی از راه دور حرکت کرد
13. It took a lot of courage to cross the Rocky Mountains in those days.
[ترجمه ترگمان]آن روزها خیلی شجاعت داشتم که از کوه های راکی عبور کنم
[ترجمه گوگل]در آن زمان، شجاعت زیادی برای عبور از کوههای راکی داشت
[ترجمه گوگل]در آن زمان، شجاعت زیادی برای عبور از کوههای راکی داشت
14. The Continental Divide runs along the length of the Rocky Mountains.
[ترجمه ترگمان]بخش \"کانتی ننتال\" در طول طول کوه های راکی به اجرا در آمد
[ترجمه گوگل]تقسیم قاره در امتداد طول کوه های راکی اجرا می شود
[ترجمه گوگل]تقسیم قاره در امتداد طول کوه های راکی اجرا می شود
کلمات دیگر: