1. If you have a problem, ask the invigilator.
[ترجمه Simin] اگر به کاغذ بیشتری احتیاج داشتید از مراقب امتحان درخواست کنید.
[ترجمه Tara] اگر مشکلی دارید، از مراقب امتحان بپرسید.
[ترجمه ترگمان]، اگه مشکلی داری از \"invigilator\" بپرس
[ترجمه گوگل]اگر مشکلی داشتید، از سرپناه دعوت کنید
2. If you need more paper, please ask the invigilator.
[ترجمه ترگمان]، اگه بیشتر کاغذ میخوای لطفا از \"invigilator\" بپرس
[ترجمه گوگل]اگر به کاغذ بیشتری نیاز دارید، لطفا از سرپناه استفاده کنید
3. The marker or invigilator suspecting academic dishonesty will submit a written report to the programme leader. The assignment will be marked as normal.
[ترجمه ترگمان]متصدی و یا invigilator که به عدم صداقت علمی مشکوک هستند، گزارش کتبی را به رهبر این برنامه ارسال خواهند کرد این تکلیف به صورت عادی علامت گذاری خواهد شد
[ترجمه گوگل]نشانگر یا سرپرستی که متهم به عدم صلاحیت علمی است، یک گزارش کتبی به رهبر برنامه ارسال می کند انتصاب به صورت عادی مشخص خواهد شد
4. The chief invigilator shall, at least one day before the commencement of the examination, convene a meeting attended by all invigilators and patrol inspectors to explain their invigilation duties.
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه حداقل یک روز قبل از شروع امتحانات جلسه ای با حضور همه بازرسان و بازرسان گشتی برای توضیح وظایف their تشکیل خواهد داد
[ترجمه گوگل]سرپرست ارشد حداقل یک روز قبل از شروع معاینه، یک جلسه را با حضور همه مجرمان و بازرسان گشت زنی تشکیل می دهد تا وظایف خود را در مورد تأییدات خود توضیح دهند
5. Invigilator teachers than last time I take the exam when a lot of martial law, each classroom teacher 3 nearly all Time in the examination room visits.
[ترجمه ترگمان]معلمان Invigilator از آخرین باری که در امتحان شرکت می کنند، هر معلم کلاس ۳ تقریبا همه زمان ها در اتاق معاینه به سر می برد
[ترجمه گوگل]آموزگاران ماموریت از زمان گذشته امتحانات را زمانی که بسیاری از قوانین رزمی، هر آموزگار کلاس 3 تقریبا همه زمان ها در اتاق بازرسی مشاهده می شود
6. Jasper foxed the invigilator in the mathematics examination.
[ترجمه ترگمان]جا سپر the را در بررسی های ریاضیات به کار انداخته بود
[ترجمه گوگل]جاسپر ملاقات کننده در آزمون ریاضیات روبرو شد
7. Go on writing once the invigilator announces the exam is over.
[ترجمه ترگمان]زمانی که the اعلام می کند که امتحان پایان یافته است، به نوشتن ادامه دهید
[ترجمه گوگل]پس از اینکه مجددا اعلام کرد امتحان پایان یافته است، به نوشتن بروید
8. The invigilator shall seize the candidate's papers and ID card, fill in the concerned information in the "Registration form of Exam Circumstance" and get the candidate's signature for conformation.
[ترجمه ترگمان]The باید اسناد و کارت شناسایی نامزدها را ضبط کنند، اطلاعات مربوطه را در \"فرم ثبت نام of آزمون\" پر کنند و امضای نامزد را برای ترکیب دریافت کنند
[ترجمه گوگل]سرمفتش خاص باید مدارک نامزد و کارت شناسایی را در اختیار داشته باشد، اطلاعات مربوط به آن را در فرم ثبت نام شرایط آزمایشی پر کنید و امضای نامزد را برای انطباق بدست آورید
9. The invigilator can not give any explanation to the content of the exam questions unless it is printed illegibly .
[ترجمه ترگمان]The نمی تواند هیچ توضیحی در مورد محتوای سوالات آزمون بدهد مگر این که it چاپ شده باشد
[ترجمه گوگل]سرپرست می تواند برای محتوای سوالات امتحان هیچ توضیحی ارائه ندهد مگر آنکه غیر قابل چاپ باشد
10. Invigilator turned over to his staff found that "rubber" inside shows that there are questions and answers to the electronic display.
[ترجمه ترگمان]Invigilator به سمت کارکنان خود برگشت و متوجه شد که \"لاستیک\" در داخل نشان می دهد که سوال ها و پاسخ به صفحه نمایش الکترونیکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]Invigilator به کارکنان خود تبدیل شده است پیدا کرد که 'لاستیک' در داخل نشان می دهد که سوالات و پاسخ ها به صفحه نمایش الکترونیکی وجود دارد
11. An invigilator is a frequent medical device which has characters of much in quantity, wide in distribution.
[ترجمه ترگمان]An یک دستگاه پزشکی است که دارای تعداد زیادی از مقدار در توزیع است
[ترجمه گوگل]سرپناه یک وسیله پزشکی مکرر است که شخصیت های بسیار زیادی دارد و در توزیع بسیار گسترده است
12. The paper introduces functions and varieties of invigilators, showing us how to utilize the invigilator reasonably, through the analysis of departments of ICU, CCU, operation, emergency and so on.
[ترجمه ترگمان]این مقاله توابع و انواع of را معرفی می کند و به ما نشان می دهد که چگونه از the بطور منطقی، از طریق تجزیه و تحلیل بخش های ICU، CCU، عملیات، اضطراری و غیره استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]این مقاله توابع و انواع invigilators را معرفی می کند، نشان می دهد که چگونه به طور معقولانه از طریق انعقاد بخش های ICU، CCU، عملیات، اورژانس و غیره استفاده می شود
13. God bless, my invigilator was Lee!
[ترجمه ترگمان]خدا حفظت کنه، invigilator من \"لی\" بود
[ترجمه گوگل]خدا برکت دهد، سرپرست من لی بود!
14. An invigilator or the chief invigilator shall, according to the entrustment of the administrative judicial organ and the provisions of the present Measures, give treatment to any disciplinary breach.
[ترجمه ترگمان]An یا رئیس invigilator باید با توجه به entrustment ارگان های قضایی اداری و مقررات اقدامات فعلی، به هر گونه نقض انضباطی عمل کنند
[ترجمه گوگل]یک سرپرست یا سرپرست ارشد طبق وظیفه ارگان قضایی اداری و مقررات اقدامات حاضر، به هرگونه نقض انضباطی برخورد می کند
15. The candidate must be subject to the invigilator 's supervision and can not disturb the invigilator 's work in any way.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای مورد نظر باید تحت نظارت invigilator قرار گیرد و نمی تواند مزاحم کار invigilator در هر صورت شود
[ترجمه گوگل]نامزد باید تحت نظارت سرپناه قرار گیرد و هیچ کاری انجام ندهد