کلمه جو
صفحه اصلی

ploughman


شخم زن، خیش ران، ورزکار، کشاورز، روستا

انگلیسی به فارسی

شخم زن،خیش ران،ورزکار،کشاورز،روستا


چاقو


انگلیسی به انگلیسی

• one who ploughs, one who cuts into soil with a plough
a ploughman is a person whose job is to plough the land, especially using a plough pulled by animals.

اسم ( noun )
حالات: ploughmen
• : تعریف: (chiefly British) variant of plowman.

جملات نمونه

1. The ploughman turned up some relics of ancient times.
[ترجمه ترگمان]گاریچی مقداری از بقایای زمان باستان را برداشت
[ترجمه گوگل]آلاچیق برخی از آثار از دوران باستان را به نمایش گذاشت

2. The ploughman turned up some buried treasure.
[ترجمه ترگمان]گاریچی مقداری گنجینه مدفون ساخته بود
[ترجمه گوگل]گاوآهن بعضی از گنجینه ها را گم کرد

3. The ploughman lost his sweat, and the green corn Hath rotted ere his youth attain'd a beard.
[ترجمه ترگمان]گاریچی عرق خود را از دست داد و the سبزی که پیش از جوانی اش به ریش آمده بود از بین رفت
[ترجمه گوگل]دهقان عرق خود را از دست داد و ذرت سبز از بین رفت و جوانان او ریش را گرفتند

4. Get that ploughman to help you if he comes back up here.
[ترجمه ترگمان]اون گاریچی رو بگیر تا بهت کمک کنه اگه برگرده اینجا
[ترجمه گوگل]اگر این کار را برای شما انجام دهد، به او کمک کنید

5. A chance to see what makes a perfect ploughman.
[ترجمه ترگمان]یه شانس برای اینکه ببینم چی یه کشاورز عالی رو میسازه
[ترجمه گوگل]فرصتی برای دیدن آنچه که یک هواپیما کامل می سازد

6. One minute I was a ploughman; the next I was scrambling to get out from under an interrogator's lamp.
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه من گاریچی بودم و بعد از اینکه از زیر چراغ interrogator بیرون امدم بیرون آمدم
[ترجمه گوگل]یک دقیقه من یک خروس جنگی بودم بعد از اینکه من از زیر یک لایۀ بازجو خارج شدم، می رفتم

7. The homeward-bound ploughman roars his tractor across the flyover linking two fields bisected by the roar of the motorway beneath.
[ترجمه ترگمان]گاریچی در حالی که tractor را بر زمین flyover و دو مزرعه را با غرش اتوبان زیر و رو می کند، به تاخت و تاز می کند
[ترجمه گوگل]هیدرولیکی که در صفحه اصلی قرار دارد، تراکتور خود را در طول مسیر حرکت می کند و دو میدان را که توسط ریز رعد و برق در زیر متصل است متصل می کند

8. However, the Buddha knew that the ploughman was only a manifestation of Mara.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بودا می دانست که گاریچی فقط مظهر مارا است
[ترجمه گوگل]با این حال، بودا می دانست که دهانه هواپیما فقط نشان دهنده ماره بود

9. Work ploughman said,'speak to us of Work. "
[ترجمه ترگمان]کارگر کار گفت، با ما از کار صحبت کنید \"
[ترجمه گوگل]کارگر گفت: 'با ما کار کنید '

10. The ploughman turned up an old skull.
[ترجمه ترگمان]گاریچی یک جمجمه کهنه را برداشت
[ترجمه گوگل]دهنوی میزبان یک جمجمه قدیمی است

11. Then a ploughman said, Speak to us of Work.
[ترجمه ترگمان]سپس یک گاریچی گفت: با ما صحبت کنید
[ترجمه گوگل]سپس یک هواپیما گفت: 'صحبت کن تا ما از کار

12. Taking a gamble, Seb bought a second plough and took on another ploughman.
[ترجمه ترگمان]با خریدن یک قمار گاو دومی را خرید و گاریچی دیگر را گرفت
[ترجمه گوگل]با توجه به قمار، سبت دومین شخم را خرید و یک خیاط دیگر را گرفت


کلمات دیگر: