کلمه جو
صفحه اصلی

invalidated

انگلیسی به انگلیسی

• annulled, null, void; disproved; neutralized; disqualified

جملات نمونه

1. the use of the wrong stamp invalidated the contract
به کار بردن مهر اشتباهی قرارداد را از اعتبار انداخت.

2. An official decree invalidated the vote in the capital.
[ترجمه ترگمان]یک حکم رسمی رای گیری در پایتخت را باطل کرد
[ترجمه گوگل]یک فرمان رسمی رای دادن در پایتخت را رد کرد

3. The Educational Testing Service invalidated the scores of 18 students.
[ترجمه ترگمان]سرویس تست آموزشی امتیازات ۱۸ دانشجو را بی اعتبار کرد
[ترجمه گوگل]خدمات تست آموزشی، امتیازات 18 دانش آموز را تصدیق کرد

4. If consent is invalidated by duress then duress may fail to achieve its aim.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که رضایت از اجبار لغو شود، ممکن است مجبور نباشد به هدف خود دست پیدا کند
[ترجمه گوگل]اگر رضایت با جراحت نامعتبر باشد، فشار ممکن است برای رسیدن به اهدافش ناکام باشد

5. In certain respects the Old Testament is now invalidated.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد عهد قدیم منقضی شده است
[ترجمه گوگل]در عین حال، عهد عتیق در حال حاضر نامعتبر است

6. Many badge flights are invalidated by poor photography or by good photographs being taken outside the correct photographic zone.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این پروازها توسط عکاسی ضعیف یا با عکس های خوبی که خارج از منطقه عکاسی درست انجام می شوند، اعتبار می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرواز های نشان توسط عکاسی ضعیف یا با عکس های خوب خارج از منطقه عکاسی درست گرفته می شوند

7. In this kind of case, pre-existing acquaintances were invalidated.
[ترجمه ترگمان]در این نوع موارد، آشنایان از پیش موجود ابطال شدند
[ترجمه گوگل]در این نوع از موارد، آشنایان پیش از موعد نامعتبر بودند

8. The 1983 Act has invalidated many of the previous criticisms about the lack of complete independence from the executive.
[ترجمه ترگمان]قانون ۱۹۸۳ بسیاری از انتقادات قبلی را در مورد عدم استقلال کامل از اجرایی لغو کرده است
[ترجمه گوگل]قانون 1983 بسیاری از انتقادات قبلی را درباره عدم استقلال کامل از اجرایی ناموفق کرده است

9. The referendum results were thus automatically invalidated - the first time that this had happened.
[ترجمه ترگمان]بنابراین نتایج رفراندوم به طور خودکار بی اعتبار شد - اولین باری که این اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]نتیجه رفراندوم به طور خودکار نامعتبر بود - اولین بار که این اتفاق افتاد

10. The number of engines invalidated in the cache due to change notification.
[ترجمه ترگمان]تعداد موتورها در حافظه نهان به دلیل تغییر اعلان در حافظه نهان گردیده است
[ترجمه گوگل]تعداد موتورها به علت اعلان تغییر در حافظه پنهان نامعتبر است

11. That vision has not been invalidated by the information revolution.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه توسط انقلاب اطلاعات بی اعتبار تلقی نشده است
[ترجمه گوگل]این دیدگاه توسط انقلاب اطلاعاتی ناموفق بوده است

12. The Supreme Court invalidated a Civil Service Commission rule banning resident aliens from government employment.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی یک قانون کمیسیون خدمات مدنی را بی اعتبار کرد که خارجی ها را از استخدام دولت منع می کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی، یک کمیسیون کمیسیون خدمات ملکی، ممنوعیت بیگانگان ساکن از استخدام دولت را لغو کرد

13. The court rejected EPA's position and invalidated all the BCT regulations.
[ترجمه ترگمان]دادگاه موقعیت EPA را رد کرده و تمام مقررات BCT را بی اعتبار کرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه موقعیت EPA را رد کرد و تمام مقررات BCT را لغو کرد

14. The number of templates invalidated in the cache due to change notification.
[ترجمه ترگمان]تعداد قالب ها به علت تغییر اعلان در حافظه نهان گردیده است
[ترجمه گوگل]تعداد الگوها در حافظه پنهان به علت اعلان تغییر نامعتبر است


کلمات دیگر: