تایتینگ، حمل و نقل کردن، برپشت حمل کردن، بار بردن
toting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• taking of food by a servant from the employer's house
جملات نمونه
1. he was toting a sack of rice
یک کیسه برنج بر دوش داشت.
2. the robbers were all toting revolvers
همه ی دزدان تپانچه داشتند.
پیشنهاد کاربران
با خود حمل می کردند.
کلمات دیگر: