گذشته و اسم مفعول: shine
shone
گذشته و اسم مفعول: shine
انگلیسی به فارسی
زمان گذشته ساده فعل Shine
قسمت سوم فعل Shine
درخشید، درخشیدن، روشن شدن، تابیدن، براق کردن، منور کردن، نورافشاندن
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of shine.
• shone is the past tense and past participle of shine.
Infinitive: shine, Past Participle: shone
جملات نمونه
1. he shone because he was surrounded by mediocrities
او درخشید چون دور و برش را اشخاص میان مایه گرفته بودند.
2. he shone far more than the other participants
او خیلی بیشتر از سایر شرکت کنندگان جلوه کرد.
3. light shone on us
نور برما تابید.
4. fatimeh's good influence shone like a beacon
آثار خوبی فاطمه همچون مشعل تابناکی می درخشید.
5. points of light shone through the perforated paper
نقطه های نور از پشت کاغذ سوراخ دار می تابید.
6. the polished surface shone in the sun
سطح جلا خورده در آفتاب برق می زد.
7. the soldiers' helmets shone in the sun
کلاه خود سربازان در آفتاب برق می زد.
8. her sleek blond hair shone under the sun
گیسوی براق و طلایی او در آفتاب می درخشید.
9. the sky cleared and the sun shone
آسمان باز شد و خورشید درخشید.
10. the storm passed and the sun shone again
طوفان پایان یافت و آفتاب دوباره درخشید.
11. The dining table shone with silver and crystal.
[ترجمه ترگمان]میز ناهارخوری با نقره و بلور می درخشید
[ترجمه گوگل]میز ناهارخوری با نقره و کریستال روشن شد
[ترجمه گوگل]میز ناهارخوری با نقره و کریستال روشن شد
12. The dark polished wood shone like glass.
[ترجمه ترگمان]چوب تیره براق مثل شیشه می درخشید
[ترجمه گوگل]چوب تیره جلا شبیه شیشه است
[ترجمه گوگل]چوب تیره جلا شبیه شیشه است
13. The rays of lamp shone out through the window.
[ترجمه ترگمان]نور چراغ از پنجره به بیرون می تابید
[ترجمه گوگل]پرتوهای لامپ از طریق پنجره به بیرون پرت می شوند
[ترجمه گوگل]پرتوهای لامپ از طریق پنجره به بیرون پرت می شوند
14. The ice melted when the sun shone on it.
[ترجمه ترگمان]وقتی آفتاب روی آن می درخشید یخ ذوب می شد
[ترجمه گوگل]یخ ذوب شد وقتی که خورشید بر روی آن خیره شد
[ترجمه گوگل]یخ ذوب شد وقتی که خورشید بر روی آن خیره شد
15. A bright star shone in the East.
[ترجمه ترگمان]ستاره ای درخشان در شرق می درخشید
[ترجمه گوگل]یک ستاره درخشان ستاره در شرق
[ترجمه گوگل]یک ستاره درخشان ستاره در شرق
16. The sun shone brightly in a cloudless sky.
[ترجمه ترگمان]خورشید در آسمان بی ابر می درخشید
[ترجمه گوگل]خورشید در آسمان تاریک روشن می شود
[ترجمه گوگل]خورشید در آسمان تاریک روشن می شود
پیشنهاد کاربران
درخشیدن
روشنی - درخشش - تابش و. . .
کلمات دیگر: