کلمه جو
صفحه اصلی

roguishly


از روی پست فطرتی، از روی رذالت، ازروی بد ذاتی یاشیطنت

انگلیسی به فارسی

غم انگیز


انگلیسی به انگلیسی

• like a scoundrel, like a rascal, knavishly; in a mischievous manner, naughtily

جملات نمونه

1. He roguishly intended to keep the money.
[ترجمه ترگمان]اون طعنه می زد که پول رو نگه داره
[ترجمه گوگل]او به اشتباه قصد داشت پول را حفظ کند

2. Roguishly you raised your eyes with a tender look.
[ترجمه ترگمان]چشمات را با یک نگاه لطیف بلند کردی
[ترجمه گوگل]شما به طرز چشمگیری چشم خود را با نگاه منصفانه بالا برده اید

3. He winked at her roguishly.
[ترجمه ترگمان]به او چشمکی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای او را لرزاند

4. May I say a word to your telephone, missy? he asked roguishly.
[ترجمه ترگمان]می توانم یک کلمه به تلفن شما بگویم، خانم کوچولو؟ و از roguishly پرسید:
[ترجمه گوگل]می توانم یک کلمه به تلفن شما بگویم، مسی؟ او پرسه زده بود

5. He must have been a bachelor all his life, or he would not have laughed so roguishly.
[ترجمه ترگمان]باید تمام عمرش مجرد بوده باشد، وگرنه خیلی هم مسخره به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]او باید تمام عمر خود را در رشته کارشناسی داشته باشد یا نباید به طرز وحشیانه خندید


کلمات دیگر: