اشتباه تفسیر شده، بد تعبیر کردن، بغلط تفسیر کردن، بد تفسیر کردن
misinterpreted
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• explained or understood incorrectly, misconceived, misconstrued
جملات نمونه
1. he misinterpreted my praise of his daughter thinking that i was asking to marry her
او تعریف از دخترش را به غلط برداشت کرد و تصور کرد که می خواهم از او خواستگاری کنم.
2. the sentence is capable of being misinterpreted
امکان دارد که این جمله سو تعبیر شود.
پیشنهاد کاربران
سو تعبیر کردن، اشتباه برداشت کردن
کلمات دیگر: