اشتباه متوجه، تصور غلط کردن، درست نفهمیدن، بد فهمیدن
misconceived
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• misunderstood; comprehended incorrectly
a misconceived plan or method is the wrong one for a particular situation and is therefore not likely to succeed.
a misconceived plan or method is the wrong one for a particular situation and is therefore not likely to succeed.
جملات نمونه
1. The teachers say the tests for 14-year-olds are misconceived.
[ترجمه ترگمان]معلمان می گویند که آزمایش ها برای کودکان ۱۴ ساله misconceived هستند
[ترجمه گوگل]معلمان می گویند آزمون های 14 ساله غلط است
[ترجمه گوگل]معلمان می گویند آزمون های 14 ساله غلط است
2. His criticisms are misconceived and misplaced.
[ترجمه ترگمان]انتقادات او misconceived و نابجا هستند
[ترجمه گوگل]انتقادات او اشتباه و نادرست است
[ترجمه گوگل]انتقادات او اشتباه و نادرست است
3. His arguments are totally misconceived.
[ترجمه ترگمان]استدلالات او کاملا بی اساس است
[ترجمه گوگل]استدلال او کاملا اشتباه است
[ترجمه گوگل]استدلال او کاملا اشتباه است
4. He completely misconceived my meaning.
[ترجمه ترگمان]اون کاملا منظورش رو فهمیده
[ترجمه گوگل]او به طور کامل به معنی من بدفهم
[ترجمه گوگل]او به طور کامل به معنی من بدفهم
5. A catalogue of misconceived ideas has preceded our descent into chaos.
[ترجمه ترگمان]فهرستی از ایده های misconceived قبل از نزول ما در هرج و مرج قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک کاتالوگ ایده های غلط و غلط پیش از فرود ما به هرج و مرج است
[ترجمه گوگل]یک کاتالوگ ایده های غلط و غلط پیش از فرود ما به هرج و مرج است
6. As a criticism of the courts, this seems misconceived or at least misplaced.
[ترجمه ترگمان]به عنوان انتقاد از دادگاه ها، این به نظر نادرست یا حداقل نابجا به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک انتقاد از دادگاه، این به نظر می رسد اشتباه یا حداقل نادرست است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک انتقاد از دادگاه، این به نظر می رسد اشتباه یا حداقل نادرست است
7. In the Law Society's view, this is misconceived.
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه جامعه، این misconceived است
[ترجمه گوگل]در نظر انجمن جامعه، این غلط است
[ترجمه گوگل]در نظر انجمن جامعه، این غلط است
8. Unless the opinion is totally misconceived, an applicant should not be prejudiced merely because it was wrong.
[ترجمه ترگمان]اگر این عقیده کام لا غیر قانونی باشد، یک applicant نباید صرفا به خاطر این که اشتباه کرده باشد، پیش داوری نداشته باشد
[ترجمه گوگل]مگر اینکه این نظر کاملا اشتباه باشد، متقاضی نباید فقط به خاطر اینکه اشتباه بود، مورد سوء استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]مگر اینکه این نظر کاملا اشتباه باشد، متقاضی نباید فقط به خاطر اینکه اشتباه بود، مورد سوء استفاده قرار گیرد
9. Hence the misconceived view that researchers' research is theory-based whilst teachers' is not.
[ترجمه ترگمان]از این رو دیدگاه misconceived مبنی بر این است که تحقیقات محققان، مبتنی بر نظریه است، در حالی که معلمان نیستند
[ترجمه گوگل]از این رو دیدگاه غلط است که تحقیقات محققان مبتنی بر نظریه است در حالی که معلمان نیستند
[ترجمه گوگل]از این رو دیدگاه غلط است که تحقیقات محققان مبتنی بر نظریه است در حالی که معلمان نیستند
10. Tom has misconceived of his friend's meaning.
[ترجمه ترگمان]تام منظور دوستش را فهمیده
[ترجمه گوگل]تام به معنای دوستش تصور می کند
[ترجمه گوگل]تام به معنای دوستش تصور می کند
11. However, this preconception might be misconceived as students are switching to a more health conscious lifestyle involving teetotalism and exercise.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این حین حاملگی ممکن است misconceived باشد چون دانش آموزان به سبک زندگی آگاهانه تری که شامل teetotalism و ورزش است، تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، این تصور غلط ممکن است غلط به نظر می رسد به عنوان دانش آموزان در حال تغییر به یک شیوه زندگی آگاهانه بیشتر سلامت درگیر thetotalism و ورزش است
[ترجمه گوگل]با این حال، این تصور غلط ممکن است غلط به نظر می رسد به عنوان دانش آموزان در حال تغییر به یک شیوه زندگی آگاهانه بیشتر سلامت درگیر thetotalism و ورزش است
12. Purpose Main effect is usually misconceived in repeated measures ANOVA ( analysis of variance ).
[ترجمه ترگمان]اثر اصلی هدف معمولا در ANOVA تکرار شونده (تجزیه واریانس)تکرار می شود
[ترجمه گوگل]هدف اثر اصلی در اندازه گیری های مکرر غلط است ANOVA (تجزیه و تحلیل واریانس)
[ترجمه گوگل]هدف اثر اصلی در اندازه گیری های مکرر غلط است ANOVA (تجزیه و تحلیل واریانس)
13. John misconceived of his duty.
[ترجمه ترگمان]جان misconceived از وظیفه اش عمل کرده بود
[ترجمه گوگل]جان از وظیفه خود غافلگیر شد
[ترجمه گوگل]جان از وظیفه خود غافلگیر شد
14. The plan to build the road through the forest is wholly misconceived.
[ترجمه ترگمان]نقشه ساختن جاده در میان جنگل کام لا misconceived است
[ترجمه گوگل]طرح ساخت جاده از طریق جنگل کاملا اشتباه است
[ترجمه گوگل]طرح ساخت جاده از طریق جنگل کاملا اشتباه است
15. The housing needs of our inner cities have been misconceived from the start.
[ترجمه ترگمان]نیازهای مسکن شهره ای داخلی ما از ابتدا misconceived شده است
[ترجمه گوگل]نیازهای مسکن شهرهای داخلی ما از همان ابتدا اشتباه گرفته شده است
[ترجمه گوگل]نیازهای مسکن شهرهای داخلی ما از همان ابتدا اشتباه گرفته شده است
پیشنهاد کاربران
کژفهمی
کلمات دیگر: