(در سیرک ها و بازارهای مکاره و غیره) محل تمرین تیراندازی (معمولا با تفنگ بادی)، میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery
(در سیرک ها و بازارهای مکاره و غیره) محل تمرین تیراندازی (معمولا با تفنگ بادی)، میدان تیراندازی تمرینی
انگلیسی به فارسی
میدان تیراندازی تمرینی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any place designed for target practice, such as a target range.
• shooting range, place where one can go to practice shooting
a shooting gallery is a place where people use rifles to shoot at targets, especially in order to win prizes, for example at a fair.
a shooting gallery is a place where people use rifles to shoot at targets, especially in order to win prizes, for example at a fair.
جملات نمونه
1. Police raided a well-known shooting gallery on Thursday night.
[ترجمه ترگمان]پلیس در شب پنجشنبه به یک گالری تیراندازی معروف یورش برد
[ترجمه گوگل]پلیس روز پنج شنبه یک گالری تیراندازی مشهور را هدف قرار داد
[ترجمه گوگل]پلیس روز پنج شنبه یک گالری تیراندازی مشهور را هدف قرار داد
2. Both Grouse Shoot and Shooting Gallery provide a single target which must be hit before it goes out of bounds.
[ترجمه ترگمان]هر دو گالری عکس برداری و تیراندازی یک هدف واحد را فراهم می کنند که باید قبل از خروج از محدوده مورد هدف قرار گیرد
[ترجمه گوگل]هر دو گلدان شوت و گالری تیراندازی یک هدف واحد را فراهم می کند که باید قبل از اینکه از مرز عبور کند ضربه می زند
[ترجمه گوگل]هر دو گلدان شوت و گالری تیراندازی یک هدف واحد را فراهم می کند که باید قبل از اینکه از مرز عبور کند ضربه می زند
3. Pall Mall Shooting Gallery, now defunct.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]گالری تیراندازی پال، اکنون از بین رفته است
[ترجمه گوگل]گالری تیراندازی پال، اکنون از بین رفته است
4. So you'd slip into a shooting gallery to test the dope.
[ترجمه ترگمان]پس تو به یه گالری تیراندازی رفتی تا مواد رو آزمایش کنی
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید به یک گالری تیراندازی بپیچید تا تست را انجام دهید
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید به یک گالری تیراندازی بپیچید تا تست را انجام دهید
5. Adding to the noise and jollity were a shooting gallery and coconut shy.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر سر و صداها و خوشحالی، یک گالری عکاسی و نارگیل خجالتی بود
[ترجمه گوگل]اضافه کردن به سر و صدا و jollity یک گالری تیراندازی و نارگیل خجالتی بود
[ترجمه گوگل]اضافه کردن به سر و صدا و jollity یک گالری تیراندازی و نارگیل خجالتی بود
6. Well,(Sentence dictionary) the shooting gallery is now closed; the experimental results are coming in.
[ترجمه ترگمان]خوب، (فرهنگ لغت نامه)، گالری عکاسی اکنون بسته شده است؛ نتایج تجربی در حال انجام است
[ترجمه گوگل]خوب، (فرهنگ لغت حکم) گالری تیراندازی بسته است؛ نتایج تجربی در حال آمدن است
[ترجمه گوگل]خوب، (فرهنگ لغت حکم) گالری تیراندازی بسته است؛ نتایج تجربی در حال آمدن است
7. The Bad: Arcadey, shooting gallery - like feel ; vehicles don't control well; friendly artificial intelligence
[ترجمه ترگمان]بد: Arcadey، تیراندازی به گالری مانند احساس، وسایل نقلیه خوب کنترل نمی شوند؛ هوش مصنوعی
[ترجمه گوگل]Arcade های بد، گالری تیراندازی - مانند احساس؛ وسایل نقلیه به خوبی کنترل نمی شوند؛ هوش مصنوعی دوستانه
[ترجمه گوگل]Arcade های بد، گالری تیراندازی - مانند احساس؛ وسایل نقلیه به خوبی کنترل نمی شوند؛ هوش مصنوعی دوستانه
8. Did you come here to open a shooting gallery?
[ترجمه ترگمان]اومدی اینجا که یه نمایشگاه تیراندازی رو باز کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای رفتن به یک گالری تیراندازی آمده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای رفتن به یک گالری تیراندازی آمده اید؟
9. I won it at the shooting gallery.
[ترجمه ترگمان]توی نمایشگاه تیراندازی برنده شدم
[ترجمه گوگل]من آن را در گالری تیراندازی بردم
[ترجمه گوگل]من آن را در گالری تیراندازی بردم
10. Multiple game modes including career, shooting gallery, and all - new challenge mode!
[ترجمه ترگمان]چندین حالت بازی شامل شغل، گالری عکاسی، و همه حالت های چالش جدید!
[ترجمه گوگل]حالت های بازی چندگانه از جمله حرفه ای، گالری تیراندازی، و همه - حالت چالش جدید!
[ترجمه گوگل]حالت های بازی چندگانه از جمله حرفه ای، گالری تیراندازی، و همه - حالت چالش جدید!
11. Only the top half of her body was visible, and she resembled a moving target on a shooting gallery.
[ترجمه ترگمان]فقط نیمه بالایی بدنش دیده می شد و به یک هدف متحرک در نمایشگاه تیراندازی شباهت داشت
[ترجمه گوگل]فقط نیمه بالای بدن او قابل مشاهده بود، و او به یک هدف متحرک در یک گالری تیراندازی شباهت داشت
[ترجمه گوگل]فقط نیمه بالای بدن او قابل مشاهده بود، و او به یک هدف متحرک در یک گالری تیراندازی شباهت داشت
12. And they're on hand to lend a hand in the air pistol shooting gallery.
[ترجمه ترگمان]و دست در دست هم هستند که دستشان را در تپانچه خالی شلیک کنند
[ترجمه گوگل]و آنها در دست هستند تا یک دست را در گالری تیراندازی هوایی تحویل دهند
[ترجمه گوگل]و آنها در دست هستند تا یک دست را در گالری تیراندازی هوایی تحویل دهند
13. Part of me thinks she's trying to have me picked off like a shooting gallery duck.
[ترجمه ترگمان]قسمتی از وجودم فکر می کند که او می خواهد مرا مثل یک اردک پرتاب کند
[ترجمه گوگل]بخشی از من فکر می کند او سعی می کند من را مانند اردک تیراندازی انتخاب کند
[ترجمه گوگل]بخشی از من فکر می کند او سعی می کند من را مانند اردک تیراندازی انتخاب کند
پیشنهاد کاربران
shooting gallery ( اعتیاد )
واژه مصوب: تزریق خانه
تعریف: هر جا که در آن تزریق مواد اعتیادآور انجام شود
واژه مصوب: تزریق خانه
تعریف: هر جا که در آن تزریق مواد اعتیادآور انجام شود
کلمات دیگر: