چاقو
plower
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• one who tills the soil using a plow
جملات نمونه
1. Never put the plow before the oxen.
[ترجمه ترگمان]هرگز گاوآهن را پیش گاوها put
[ترجمه گوگل]هرگز گاو را قبل از گاو نگذارید
[ترجمه گوگل]هرگز گاو را قبل از گاو نگذارید
2. Drive your cart and your plow over the bones of the dead.
[ترجمه ترگمان]گاری شما و plow را روی استخوان های مرده بگذارید
[ترجمه گوگل]سبد خرید خود و چرخش خود را بر روی استخوان های مرده رانندگی کنید
[ترجمه گوگل]سبد خرید خود و چرخش خود را بر روی استخوان های مرده رانندگی کنید
3. The cut worm forgives the plow.
[ترجمه ترگمان]کرم بریده شده، خیش را می بخشد
[ترجمه گوگل]کرم برش بذر را بیهوش می کند
[ترجمه گوگل]کرم برش بذر را بیهوش می کند
4. We possess ten acres of plow.
[ترجمه ترگمان]ده جریب زمین شخم می زنیم
[ترجمه گوگل]ما ده هکتار شخم دار داریم
[ترجمه گوگل]ما ده هکتار شخم دار داریم
5. Farmers now use tractors to plow their fields.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان اکنون از تراکتور برای شخم زدن زمین هایشان استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان اکنون از تراکتور استفاده می کنند تا زمین های خود را بفروشند
[ترجمه گوگل]کشاورزان اکنون از تراکتور استفاده می کنند تا زمین های خود را بفروشند
6. In those days the land was plowed by oxen.
[ترجمه ترگمان]در آن روزها زمین با گاوها شخم خورده بود
[ترجمه گوگل]در آن روزها زمین توسط گاو شخم شد
[ترجمه گوگل]در آن روزها زمین توسط گاو شخم شد
7. The plow banked the snow along the side of the road.
[ترجمه ترگمان]گاو آهن برف را کنار جاده پهن کرده بود
[ترجمه گوگل]شخم برف را در کنار جاده قرار داد
[ترجمه گوگل]شخم برف را در کنار جاده قرار داد
8. He teamed one horse and one cow to a plow.
[ترجمه ترگمان]یک اسب و یک گاو را شخم زد
[ترجمه گوگل]او یک اسب و یک گاو را به یک شخم تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او یک اسب و یک گاو را به یک شخم تبدیل کرد
9. The famer yoked the oxen to the plow.
[ترجمه ترگمان]The گاوها را به گاوآهن بسته می کنند
[ترجمه گوگل]فامر گاو را به دهقان می برد
[ترجمه گوگل]فامر گاو را به دهقان می برد
10. Farmers plow in autumn or spring.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در پاییز یا بهار شخم می زنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان در پاییز یا بهار شخم می زنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان در پاییز یا بهار شخم می زنند
11. A farmer must plow the land before planting crops.
[ترجمه ترگمان]یک کشاورز باید قبل از کاشت محصولات زمین را شخم کند
[ترجمه گوگل]یک کشاورز باید قبل از کاشت محصولات زمین را بچرخاند
[ترجمه گوگل]یک کشاورز باید قبل از کاشت محصولات زمین را بچرخاند
12. I plowed into the car in front.
[ترجمه ترگمان] من تو ماشین پیش رفتم
[ترجمه گوگل]من به ماشین در جلوی پارک رفتم
[ترجمه گوگل]من به ماشین در جلوی پارک رفتم
13. The seeds were dispersed on the plowed lands.
[ترجمه ترگمان]دانه ها روی زمین های شخم زده پراکنده بودند
[ترجمه گوگل]دانه ها در زمین های شسته شده پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]دانه ها در زمین های شسته شده پراکنده شدند
14. The plane had plowed a path through a patch of forest before coming to rest in a field.
[ترجمه ترگمان]هواپیما قبل از آمدن به زمین یک مسیر جنگلی را شخم زده بود
[ترجمه گوگل]هواپیما قبل از آمدن به زمین در یک مسیر از طریق یک پشته جنگل شخم زده بود
[ترجمه گوگل]هواپیما قبل از آمدن به زمین در یک مسیر از طریق یک پشته جنگل شخم زده بود
15. He tackled the horse up for plowing.
[ترجمه ترگمان]به اسب حمله کرد تا شخم بزند
[ترجمه گوگل]او اسب را برای شخم زدن برداشت
[ترجمه گوگل]او اسب را برای شخم زدن برداشت
کلمات دیگر: