اسم مفعول: shear، اسم مفعول فعل shear
shorn
اسم مفعول: shear، اسم مفعول فعل shear
انگلیسی به فارسی
قسمت سوم فعل Shear
سوزانده، قیچی کردن، بریدن، شکاف دادن، چیدن پشم گوسفند و غیره
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: a past participle of shear.
• shaven, cut off (about hair or wool)
shorn is a past participle of shear.
shorn grass or hair has been cut very short.
if you are shorn of something that is important to you, it is taken away from you.
shorn is a past participle of shear.
shorn grass or hair has been cut very short.
if you are shorn of something that is important to you, it is taken away from you.
Simple Past: sheared
جملات نمونه
1. shorn sheep
گوسفند پشم زده
2. his recent illness has shorn him of strength
بیماری اخیر رمق او را گرفته است.
3. Go for wool and come home shorn.
[ترجمه ترگمان]برو دنبال پشم و shorn
[ترجمه گوگل]به پشم بروید و به خانه برسید
[ترجمه گوگل]به پشم بروید و به خانه برسید
4. Her long fair hair had been shorn.
[ترجمه ترگمان]موهای زیبای سفیدش کوتاه شده بود
[ترجمه گوگل]موی منحصربهفردش طولانی شده بود
[ترجمه گوگل]موی منحصربهفردش طولانی شده بود
5. Though shorn of some of its powers, the party remains in control.
[ترجمه ترگمان]اگر چه برخی از اختیارات خود را از دست داده اند، اما این حزب هنوز تحت کنترل است
[ترجمه گوگل]اگر چه برخی از قدرت های خود را از دست می دهد، حزب همچنان در کنترل است
[ترجمه گوگل]اگر چه برخی از قدرت های خود را از دست می دهد، حزب همچنان در کنترل است
6. He recalled the humiliation of having his hair shorn and exchanging his clothes for the prison uniform.
[ترجمه ترگمان]به یاد تحقیر شدن موهایش افتاد و لباس هایش را با لباس زندان عوض کرد
[ترجمه گوگل]او به خاطر تحقیر داشتن موهایش زخمی شد و لباس هایش را برای لباس زندان تغییر داد
[ترجمه گوگل]او به خاطر تحقیر داشتن موهایش زخمی شد و لباس هایش را برای لباس زندان تغییر داد
7. It was time for the sheep to be shorn.
[ترجمه ترگمان]وقتش بود که گوسفندها از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده بود که گوسفندان بخورند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده بود که گوسفندان بخورند
8. The room looked bare, shorn of its rich furnishings.
[ترجمه ترگمان]اتاق لخت و لخت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]اتاق به نظر می رسد لخت، مشتاقانه از مبلمان غنی آن
[ترجمه گوگل]اتاق به نظر می رسد لخت، مشتاقانه از مبلمان غنی آن
9. The ex-President, although shorn of his official powers, still has a lot of influence.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور سابق، اگرچه اختیارات رسمی خود را از دست داده، هنوز تاثیر زیادی در بر دارد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور سابق، هرچند که از قدرت رسمی او برخوردار است، هنوز تأثیر زیادی دارد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور سابق، هرچند که از قدرت رسمی او برخوردار است، هنوز تأثیر زیادی دارد
10. All her beautiful tresses have been sheared / shorn off.
[ترجمه ترگمان]تمام گیسوان زیبای او مثل قیچی شده و چیده شده اند
[ترجمه گوگل]تمام چهره های زیبا او بریده شده اند
[ترجمه گوگل]تمام چهره های زیبا او بریده شده اند
11. The knob of the door has shorn off.
[ترجمه ترگمان]دستگیره در کنده شده است
[ترجمه گوگل]دستگیره درب باز شده است
[ترجمه گوگل]دستگیره درب باز شده است
12. Pieces of the wings, shorn off by the impact, peeked out from under one corner of the tarp.
[ترجمه ترگمان]قطعات بال ها که با ضربه بریده شده بود، از زیر یک گوشه پرده بیرون را نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]قطعه ای از بالها، که توسط ضربه ساخته شده اند، از زیر یک گوشه بین
[ترجمه گوگل]قطعه ای از بالها، که توسط ضربه ساخته شده اند، از زیر یک گوشه بین
13. Shorn of its technicalities, the essence is this: You place electrons in a magnetic trap.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ فنی، ماهیت این است: شما الکترون ها را در یک تله مغناطیسی قرار می دهید
[ترجمه گوگل]ذات این تکنیک ها، ذات این است که شما الکترون ها را در یک تله مغناطیسی قرار می دهید
[ترجمه گوگل]ذات این تکنیک ها، ذات این است که شما الکترون ها را در یک تله مغناطیسی قرار می دهید
14. His lank locks had to be shorn and he had to be kitted-out with battle-dress and ammunition boots.
[ترجمه ترگمان]قفل های بزرگ او مجبور بودند که از بین بروند و او مجبور بود با لباس نظامی و چکمه های مهمات مورد نظر قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]قفل های بازوی او باید سست شوند و او باید با لباس های نبرد و چکمه های مهمات پوشیده شود
[ترجمه گوگل]قفل های بازوی او باید سست شوند و او باید با لباس های نبرد و چکمه های مهمات پوشیده شود
15. All had their manes shorn short but their tails were long, though well groomed.
[ترجمه ترگمان]همه manes را کوتاه کرده بودند، اما دم آن ها خیلی دراز بود، هر چند که به خوبی آراسته شده بودند
[ترجمه گوگل]همه آنها کوتاهی داشتند، اما دم آنها بلند بود، اما به خوبی پرورش داده شد
[ترجمه گوگل]همه آنها کوتاهی داشتند، اما دم آنها بلند بود، اما به خوبی پرورش داده شد
پیشنهاد کاربران
be shorn of :
فاقد . . . بودن
Shorn of his power, the deposed king went into exile.
شاه مخلوع که فاقد قدرت بود، تبعید شد.
فاقد . . . بودن
Shorn of his power, the deposed king went into exile.
شاه مخلوع که فاقد قدرت بود، تبعید شد.
کلمات دیگر: