کلمه جو
صفحه اصلی

touchingly

انگلیسی به فارسی

لمس کردن


انگلیسی به انگلیسی

• in an emotional manner

جملات نمونه

1. But then his honesty about being HIV-positive is touchingly real and anything but theatrical.
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن صداقت او در مورد HIV - مثبت، یک نشانه واقعی و غیر واقعی است
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، صداقت او در مورد مثبت بودن HIV مثبت و واقعی است و چیزی جز تئاتر

2. He was touchingly devoted to the beautiful Nildro-hain; and he evidently had moods of gaiety and a great capacity for enjoyment.
[ترجمه ترگمان]به بیت از ته دل خوش گله بود، و ظاهرا هم شاد و سرحال بود و هم ذوق و شوق زیادی برای تفریح داشت
[ترجمه گوگل]او به لمس به زیبا Nildro-hain اختصاص داده شده بود؛ و او ظاهرا دارای آرامش و خوشبختی بود

3. We all embrace touchingly and say our farewells.
[ترجمه ترگمان]همه ما از صمیم قلب یکدیگر را در آغوش می گیریم و وداع می گوییم
[ترجمه گوگل]همه ما دست و پنجه نرم می کنیم و می گویند خداحافظی ما

4. For all the materialism, trees are still touchingly revered in Japan.
[ترجمه ترگمان]برای تمام مادی گرایی، درختان هنوز در ژاپن مورد احترام هستند
[ترجمه گوگل]برای همه مادی گرایی، درختان هنوز در ژاپن مورد توجه قرار گرفته اند

5. "Touchingly beautiful. . . The perfect picture book. " The Guardian.
[ترجمه ترگمان]\"کتاب مصور بسیار زیبا و بی نقص\"
[ترجمه گوگل]'دست زدن به زیبا کتاب عکس کامل ' روزنامه گاردین

6. And yet, touchingly, Nadal felt such sympathy for the man whose dream he kept ruining.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، از ته دل احساس همدردی نسبت به مردی که رویای او را به هم می زد احساس همدردی می کرد
[ترجمه گوگل]و با این حال، با لمس کردن، نادال همدردی برای مردی که رویا او را خراب کرد

7. Baum writes touchingly: "China has been my passion, my calling, my own personal Shangri-la and Chimera rolled into one.
[ترجمه ترگمان]Baum می نویسد: \" چین شور و اشتیاق من بوده است، درخواست من، (شنگری لا)شخصی من (شنگری لا)و Chimera هم به یک نفر تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]باوم لمس می کند: 'چین علاقه ای به من داشت، تماس من، Shangri-la شخصی و Chimera شخصی من بود

8. Rather touchingly, he suggested the names of some professors who had known him at Duke University.
[ترجمه ترگمان]در عوض، نام برخی از استادان دانشگاه دوک را پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]به جای لمس کردن، نام برخی از استادانی را که در دانشگاه دوک شناخته شده بودند معرفی کرد

9. Nowhere is Freud more touchingly fallible than in his love letters to his fiancee Martha Bernays, which occupy half this book.
[ترجمه ترگمان]فروید در هیچ کجا نسبت به نامه های عاشقانه خود به نامزدش \"مارتا Bernays\"، که نیمی از این کتاب را اشغال کرده است، بیش از حد استحقاق دارد
[ترجمه گوگل]فروید به هیچ وجه لمس ناپذیر تر از نامه های عاشقانه خود به مارتا برنای، نامزد ناتو است که نیمی از این کتاب را اشغال می کند

10. He was touchingly naive about sex.
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر سکس خیلی ساده بود
[ترجمه گوگل]او درباره جنس لمس کرد

11. Aunt Polly knelt down and prayed for Tom so touchingly.
[ترجمه ترگمان]خاله جان پولی به زانو درآمد و برای تام خیلی دعا کرد
[ترجمه گوگل]عمه پولی زانو زد و لمس کرد تا تام را لمس کند

12. On Wednesday she handed in her notice to the managing director, who was touchingly reluctant to accept it.
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه او به مدیر عامل، که نسبت به قبول آن بی میل بود، توجه کرد
[ترجمه گوگل]در روز چهارشنبه او به اطلاع مدیر عامل خود رسید، که دست کم آن را رد کرد

13. Use his unique ability to express, Transform his thought, feel into and can be seen touchingly, vision of letting people beat time and highly praise or reading the form.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از توانایی منحصر به فرد خود برای بیان، تبدیل اندیشه، احساس به درون و می تواند به طور موثر، دیدگاه اجازه دادن به مردم هنگام زدن وقت و ستایش و یا خواندن فرم کمک کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از توانایی های منحصر به فرد خود برای بیان، تبدیل اندیشه خود، احساس به و می توان آن را لمس دیده، چشم انداز اجازه می دهد مردم زمان ضرب و شتم و بسیار ستایش و یا خواندن فرم


کلمات دیگر: