رابینسون (شاعر امریکایی)
robinson
رابینسون (شاعر امریکایی)
انگلیسی به فارسی
رابینسون
رابینسون (شاعر آمریکایی)
انگلیسی به انگلیسی
• family name
جملات نمونه
1. Chandler was instrumental in making Jackie Robinson the first black player in the major leagues.
[ترجمه ترگمان]چندلر در ساخت جکی رابینسون اولین بازیکن سیاه در لیگ های بزرگ نقش داشت
[ترجمه گوگل]چاندلر در ساخت جکی رابینسون اولین بازیکن سیاه در لیگ های اصلی بود
[ترجمه گوگل]چاندلر در ساخت جکی رابینسون اولین بازیکن سیاه در لیگ های اصلی بود
2. The election of Mary Robinson in 1990 was a watershed in Irish politics.
[ترجمه ترگمان]انتخابات مری رابینسون در سال ۱۹۹۰ یک حوزه سیاسی در سیاست ایرلند بود
[ترجمه گوگل]انتخاب مری رابینسون در سال 1990 حوزه ای در سیاست ایرلند بود
[ترجمه گوگل]انتخاب مری رابینسون در سال 1990 حوزه ای در سیاست ایرلند بود
3. Bruce Robinson wrote the script for 'The Killing Fields'.
[ترجمه ترگمان]بروس رابینسون فیلمنامه مربوط به کشتار Fields را نوشت
[ترجمه گوگل]بروس رابینسون اسکریپت �میدان های کشتن� را بنویسد
[ترجمه گوگل]بروس رابینسون اسکریپت �میدان های کشتن� را بنویسد
4. Ted Robinson has been worried all the week.
[ترجمه ترگمان] تد رابینسون \"کل هفته رو نگران بوده\"
[ترجمه گوگل]تد رابینسون تمام هفته را نگران کرده است
[ترجمه گوگل]تد رابینسون تمام هفته را نگران کرده است
5. One day Robinson Crusoe espied a foot print on the sand.
[ترجمه ترگمان]یک روز، روبنسون کروزوئه دید که یک پایش روی شن افتاده است
[ترجمه گوگل]یک روز رابینسون کروزو یک پا را روی شن قرار داد
[ترجمه گوگل]یک روز رابینسون کروزو یک پا را روی شن قرار داد
6. Mr. Smith is taking Miss Robinson in marriage.
[ترجمه ترگمان]آقای \"اسمیت\" داره با خانم \"رابینسون\" ازدواج می کنه
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت خانم رابینسون را ازدواج می برد
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت خانم رابینسون را ازدواج می برد
7. Before you could say Jack Robinson, she'd jumped into the car and driven away.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به جک رابینسون بگویند، سوار اتومبیل شد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانید جک رابینسون را بگوئید، او را به ماشین پرتاب کرد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بتوانید جک رابینسون را بگوئید، او را به ماشین پرتاب کرد و به راه افتاد
8. Robinson hammered the ball into the goal.
[ترجمه ترگمان]Robinson توپ را به سمت دروازه شوت کرد
[ترجمه گوگل]رابینسون توپ را به گل زد
[ترجمه گوگل]رابینسون توپ را به گل زد
9. Robinson and his cohorts were soon ejected from the hall.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که Robinson و دوستانش به زودی از سالن بیرون پریدند
[ترجمه گوگل]رابینسون و همتایانش به زودی از سالن خارج شدند
[ترجمه گوگل]رابینسون و همتایانش به زودی از سالن خارج شدند
10. Jo Robinson began by humanizing the waiting time at the health centre with tea-making and toys for children.
[ترجمه ترگمان]جو رابینسون با humanizing کردن زمان انتظار در مرکز بهداشتی با ساخت چای و اسباب بازی برای کودکان شروع کرد
[ترجمه گوگل]جی رابینسون با انسانی کردن زمان انتظار در مرکز بهداشت با چای و اسباب بازی برای کودکان شروع کرد
[ترجمه گوگل]جی رابینسون با انسانی کردن زمان انتظار در مرکز بهداشت با چای و اسباب بازی برای کودکان شروع کرد
11. Robinson didn't think the story was so far off the mark.
[ترجمه ترگمان]به نظر رابینسون، این داستان خیلی دور از علامت بود
[ترجمه گوگل]رابینسون فکر نکرد که داستان تا این حد از علامت باشد
[ترجمه گوگل]رابینسون فکر نکرد که داستان تا این حد از علامت باشد
12. Mr Robinson was coopted on to the standing committee.
[ترجمه ترگمان]آقای رابینسون در جلسه کمیته ایستاده بود
[ترجمه گوگل]آقای رابینسون در کمیته دائمی شرکت داشت
[ترجمه گوگل]آقای رابینسون در کمیته دائمی شرکت داشت
13. Robinson was sent to Italy to cover the 1990 World Cup.
[ترجمه ترگمان]رابینسون به ایتالیا فرستاده شد تا جام جهانی ۱۹۹۰ را پوشش دهد
[ترجمه گوگل]رابینسون برای پوشش جام جهانی 1990 به ایتالیا فرستاده شد
[ترجمه گوگل]رابینسون برای پوشش جام جهانی 1990 به ایتالیا فرستاده شد
14. May I present Mr Robinson to you?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دهید آقای رابینسن را به شما معرفی کنم؟
[ترجمه گوگل]می توانم آقای رابینسون را به شما ارائه کنم؟
[ترجمه گوگل]می توانم آقای رابینسون را به شما ارائه کنم؟
15. Robinson called the proposal a quick fix of limited value.
[ترجمه ترگمان]رابینسون پیشنهاد را یک راه حل سریع برای ارزش محدود خواند
[ترجمه گوگل]رابینسون پیشنهاد اصلاحی سریع ارزش محدود را پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]رابینسون پیشنهاد اصلاحی سریع ارزش محدود را پیشنهاد کرد
کلمات دیگر: