1. a drop of dye diffused through water
قطره ای رنگ که در آب پخش شده است
2. iranian culture had been diffused over a large part of asia
فرهنگ ایرانی در بخش بزرگی از آسیا پراکنده شده بود.
3. Over time, the technology is diffused and adopted by other countries.
[ترجمه ترگمان]در طول زمان، این فن آوری توسط کشورهای دیگر پخش و پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، این تکنولوژی از سوی دیگر کشورها منتشر شده است
4. Printing presses have diffused out information.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات چاپ اطلاعات را منتشر کرده اند
[ترجمه گوگل]مطبوعات چاپ اطلاعات را منتشر کرده اند
5. Their ideas diffused quickly across Europe.
[ترجمه ترگمان]ایده های آن ها به سرعت در سراسر اروپا پخش شد
[ترجمه گوگل]ایده های آنها به سرعت در سراسر اروپا پخش شد
6. The light diffused into the room.
[ترجمه ترگمان]نور به اتاق پراکنده می شود
[ترجمه گوگل]نور به داخل اتاق پخش شد
7. A drop of milk diffused in the water, and it became cloudy.
[ترجمه ترگمان]قطره ای شیر در آب پخش شد و هوا ابری شد
[ترجمه گوگل]یک قطره شیر در آب فرو ریخت و ابری شد
8. As agriculture developed, agricultural ideas diffused across Europe.
[ترجمه ترگمان]با توسعه کشاورزی، ایده های کشاورزی در سراسر اروپا پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]به عنوان توسعه کشاورزی، ایده های کشاورزی در سراسر اروپا منتشر شد
9. Mental mistakes have diffused the greatest of teams with the most legendary of coaches.
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات ذهنی بزرگ ترین تیم ها را با the مربیان پراکنده ساخته است
[ترجمه گوگل]اشتباهات روحی بزرگ ترین تیم را با افسانه ترین مربیان منتشر کرده است
10. I had thought the moonlight was diffused through cloud, so general was the dim light.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم نور ماه در میان ابرها پراکنده می شود، بنابراین ژنرال نور ضعیف را تشخیص می داد
[ترجمه گوگل]من فکر کردم ماه مهتاب از طریق ابر پخش شد، بنابراین عمومی نور کم بود
11. The light inside was dull, diffused by the thick, leaded windows.
[ترجمه ترگمان]نور درون اتاق کدر بود و از پنجره های قطور و سرب سنگین در حال پراکنده شدن بود
[ترجمه گوگل]نور داخل درخشان بود، توسط پنجره های ضخیم و سربسته پخش می شد
12. Confused by the mind and diffused by the senses, we seek pleasure and lose the great treasure called life. RVM
[ترجمه ترگمان]گیج شده از ذهن و پراکنده از حواس، به دنبال لذت و از دست دادن گنجینه عظیم به نام زندگی هستیم rvm
[ترجمه گوگل]با ذهن اشتباه گرفته شده و توسط حواس منتشر شده، ما به دنبال لذت و گنج بزرگ به نام زندگی است RVM
13. Alternative energy technologies will be successfully diffused only if realistic assumptions are made about the real economic situation in the Third World.
[ترجمه ترگمان]فن آوری های جایگزین انرژی تنها در صورتی پخش خواهد شد که فرضیات واقعی در مورد وضعیت اقتصادی واقعی در جهان سوم ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]فن آوری های انرژی جایگزین تنها با درنظر گرفتن شرایط واقعی در مورد وضعیت اقتصادی واقعی در جهان سوم قابل انتشار می باشند
14. Lighting should be subdued, and diffused through floating plants.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی باید آرام باشد و از طریق گیاهان شناور پخش شود
[ترجمه گوگل]روشنایی باید تسخیر شود و از طریق گیاهان شناور پخش شود
15. In a diffused light of sufficient intensity the same varieties form exquisite growth of long bright green leaves.
[ترجمه ترگمان]در نور پخش شده از شدت کافی، انواع مشابه رشد بسیار زیبایی برگ های سبز روشن را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]در یک نور منتشر شده از شدت کافی، گونه های مشابه از رشد عالی برگ های زرد و درخشان تشکیل می دهند