(به ویژه نزد برخی حشرات و حلزون ها) میان آسایی (دوران کندی رشد که با کم کنشی و کم شدن سوخت و ساز همراه است)
diapause
(به ویژه نزد برخی حشرات و حلزون ها) میان آسایی (دوران کندی رشد که با کم کنشی و کم شدن سوخت و ساز همراه است)
انگلیسی به فارسی
(بهویژه نزد برخی حشرات و حلزونها) میانآسایی (دوران کندی رشد که با کمکنشی و کم شدن سوختوساز همراه است)
دیاپائوز
انگلیسی به انگلیسی
• period of hibernation characterized by a lack of activity and cessation of development (in certain plants and insects)
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] دیاپوز. دوره ای که رشد حشره متوقف می شود.
جملات نمونه
1. Detection of the diapause adolescent of Paragonimus in boar's organs, such as liver, was doen by using normal saline-releasing technique.
[ترجمه ترگمان]تشخیص نوجوان diapause در اندام های گراز مانند کبد، با استفاده از تکنیک normal مرسوم، doen شد
[ترجمه گوگل]تشخیص نوجوانان دیاباوا از Paragonimus در اندام های قوچ، مانند کبد، با استفاده از روش نرمال سالین آزاد شد
[ترجمه گوگل]تشخیص نوجوانان دیاباوا از Paragonimus در اندام های قوچ، مانند کبد، با استفاده از روش نرمال سالین آزاد شد
2. The critical photoperiods for inducing ACB larval diapause were different in the geographic populations.
[ترجمه ترگمان]The بحرانی برای القای تکامل لاروی هیات کریکت، در جمعیت های جغرافیایی متفاوت بود
[ترجمه گوگل]طول عمر نورانی برای القاء دیاپائوز لارو ACB در جمعیت جغرافیایی متفاوت بود
[ترجمه گوگل]طول عمر نورانی برای القاء دیاپائوز لارو ACB در جمعیت جغرافیایی متفاوت بود
3. Photoperiod produces little influence on the diapause of housefly larvae.
[ترجمه ترگمان]Photoperiod تاثیر کمی بر روی diapause لارو housefly ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]Photoperiod تاثیر کمی بر دیافراگم لاروهای خانه دار تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]Photoperiod تاثیر کمی بر دیافراگم لاروهای خانه دار تاثیر می گذارد
4. Artemia cyst is the diapause egg of the artmeia hopper, dwelling in the salt-water reservoirs.
[ترجمه ترگمان]کیست artemia تخم diapause است که در مخازن آب نمکی ساکن است
[ترجمه گوگل]کیست آرتمیا تخم مرغ دیافراگم قارچ آرتمیا است که در مخازن آب نمک قرار دارد
[ترجمه گوگل]کیست آرتمیا تخم مرغ دیافراگم قارچ آرتمیا است که در مخازن آب نمک قرار دارد
5. The results show that:Morph-characteristics of diapause pupae during diapause period remain as in the early pupation stage.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که morph - characteristics of pupae در طول دوره diapause در مرحله اولیه pupation باقی می مانند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که: ویژگی های مورفولوژیکی توده های دیاپائوس در دوران دیاباوز همچنان در مراحل اولیه زایمان قرار دارند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که: ویژگی های مورفولوژیکی توده های دیاپائوس در دوران دیاباوز همچنان در مراحل اولیه زایمان قرار دارند
6. One of the difficulties of the study in diapause is how to get enough butte flies.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشکلات این مطالعه در diapause این است که چگونه به اندازه کافی پرواز کنیم
[ترجمه گوگل]یکی از مشکلات مطالعه در دیاپاوز این است که چگونه مگس ها را به اندازه کافی ببلعید
[ترجمه گوگل]یکی از مشکلات مطالعه در دیاپاوز این است که چگونه مگس ها را به اندازه کافی ببلعید
7. The mycose concentration in diapause and non-diapause pupae were determined.
[ترجمه ترگمان]غلظت mycose در diapause و non - مشخص شد
[ترجمه گوگل]غلظت میکروسیزاسیون در پوسیده های دیاپائوس و غیر دیاپائوس تعیین شد
[ترجمه گوگل]غلظت میکروسیزاسیون در پوسیده های دیاپائوس و غیر دیاپائوس تعیین شد
8. Under specific enviromental information, neuroendocrine cells produce and secrete diapause hormone ( DH ).
[ترجمه ترگمان]تحت اطلاعات ویژه enviromental، سلول های neuroendocrine هورمون diapause ترشح می کنند (DH)
[ترجمه گوگل]تحت اطلاعات خاص محیطی، سلولهای نوروآندوکرین تولید و هورمون دیاپاز (DH) را ترشح می کنند
[ترجمه گوگل]تحت اطلاعات خاص محیطی، سلولهای نوروآندوکرین تولید و هورمون دیاپاز (DH) را ترشح می کنند
9. Objective To explore the effects of temperature and photoperiod on diapause of housefly larvae.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات دما و photoperiod بر روی diapause لارو housefly
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات دما و فتوتروئید بر دیافراگم لاروهای خانه دار
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات دما و فتوتروئید بر دیافراگم لاروهای خانه دار
کلمات دیگر: