کلمه جو
صفحه اصلی

lulled

انگلیسی به فارسی

لعنتی، ساکت شدن، ارام کردن، لالایی خواندن، فرو نشاندن


جملات نمونه

1. the government lulled the people into a false sense of security
دولت با شیره مالیدن سر مردم به آنها حس امنیت کاذب می داد.

پیشنهاد کاربران

با صدای چیزی ریلکس کردن


کلمات دیگر: