کلمه جو
صفحه اصلی

rock star

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a performer of rock-'n'-roll music who has gained great popularity and fame; rock-'n'-roll star.

- Elvis Presley was one of the early rock stars.
[ترجمه ترگمان] الویس پریسلی یکی از نخستین ستارگان راک بود
[ترجمه گوگل] الویس پریسلی یکی از ستارگان اولیه راک بود

جملات نمونه

1. The rock star had a captive audience.
[ترجمه ترگمان]ستاره راک تماشاگران اسیر داشت
[ترجمه گوگل]ستاره راک یک مخاطب اسیر داشت

2. Pushing 40, he was an ageing rock star.
[ترجمه ترگمان]در سال ۴۰، او یک ستاره راک پیری بود
[ترجمه گوگل]او 40 ساله بود، او یک ستاره راک سالم بود

3. It's the usual squalid rock star tale of drugs, sex and overdoses.
[ترجمه ترگمان]این افسانه کهن ماده مخدر، سکس و بیش از حد معمول است
[ترجمه گوگل]این داستان معمولی سنگ ستاره سنگین مواد مخدر، جنس و مصرف بیش از حد است

4. Rock star to wed top model .
[ترجمه ترگمان]ستاره راک با مدل برتر ازدواج می کند
[ترجمه گوگل]ستاره راک به همراه مدل برتر

5. The record was the brainchild of rock star Bob Geldof.
[ترجمه ترگمان]این پرونده زاییده فکر باب Geldof ستاره راک بود
[ترجمه گوگل]این رکورد جانشینی از ستاره راک باب گلتوف بود

6. More self-indulgent self-important twaddle, the product of a rock star who really did believe his own press, his own myth.
[ترجمه ترگمان]از خود گذشتگی بیش از حد indulgent، محصول یک ستاره راک که واقعا به مطبوعات خودش، افسانه شخصی خودش اعتقاد داشت
[ترجمه گوگل]بیشتر از خودمحکومت خودکفاء، محصول ستاره راک که واقعا مطبوعات خود را، اسطوره خود را اعتقاد داشتند

7. Ronstadt's days as a rock star are behind her, for now.
[ترجمه ترگمان]روزه ای Ronstadt مانند یک ستاره راک در پشت سر او هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر روزهای رونشتات به عنوان یک ستاره راک پشت سر او است

8. And Rod, infamous for his years of rock star excess, insisted he had no worries about Ruby going into showbiz.
[ترجمه ترگمان]و رود (رود)که بخاطر سال ها ستاره راک بدنام شده بود، اصرار داشت که هیچ نگرانی در رابطه با \"روبی\" در صنعت فیلمسازی ندارد
[ترجمه گوگل]و راد، که سالهای زیادی از ستارگان راک استقامت داشت، اصرار داشت که نگران نباشید که روبی به نمایشگاه بپردازد

9. He was really living the rock star legend to the ninth degree.
[ترجمه ترگمان]او در واقع افسانه ستاره راک تا درجه نهم بود
[ترجمه گوگل]او واقعا افسانه ستاره را به درجه نهم زندگی می کرد

10. He would make rock star Phil Collins Minister for Arts.
[ترجمه ترگمان]او یک ستاره راک را به عنوان وزیر هنر انتخاب می کرد
[ترجمه گوگل]او ستاره راک فیل کالینز، وزیر هنر را ساخت

11. One female rock star likened the feeling to the one some women have after giving birth - lets have another one.
[ترجمه ترگمان]یک ستاره راک زن این احساس را شبیه به یک زن بعد از زایمان تشبیه کرده است - اجازه می دهد یک ستاره دیگر هم داشته باشد
[ترجمه گوگل]یکی از ستاره های زنانه ستون احساس به یکی از زنان پس از زایمان را تشخیص داد - اجازه می دهد تا یکی دیگر از

12. It's been named after rock star Steve Winwood, who helped raise funds for the centre.
[ترجمه ترگمان]نام این فیلم بعد از ستاره راک استیو Winwood نامگذاری شده است که به جمع آوری پول برای این مرکز کمک کرده است
[ترجمه گوگل]این استیو وینوود، ستاره راک، که به جمع آوری پول برای مرکز کمک کرده است، نامگذاری شده است

13. Normally she would have found the tall blond rock star attractive, even if only in a detached, academic sort of way.
[ترجمه ترگمان]در حالت عادی، او ستاره شنی بلندی را پیدا می کرد که حتی در صورتی جدی و آکادمیک به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به طور معمول او ستاره بلندی بلند بلند را کشف کرده بود، حتی اگر فقط به نوعی جداگانه و علمی باشد

14. Cheung plays a rock star junkie who tackles parenthood.
[ترجمه ترگمان]Cheung یک معتاد به موسیقی راک است که پدر و مادر شدن را رفع می کند
[ترجمه گوگل]چونگ یک ستاره ستاره را بازی می کند که پدر و مادر را مورد توجه قرار می دهد

15. Former world - boxing champion George Foreman and rock star Jagger have holiday homes in Marigot Bay.
[ترجمه ترگمان]جورج فورمن، قهرمان سابق بوکس جهان و ستاره راک Jagger، خانه های تعطیلاتی در خلیج Marigot دارند
[ترجمه گوگل]جهان سابق - قهرمان بوکس جورج Foreman و راک ستاره جگر خانه های تعطیلات در Marigot خلیج است

پیشنهاد کاربران

خواننده

ستاره ی موسیقیه راک .

ستاره ی راک


شهاب سنگ

ستاره ( اسطوره ) سبک موسیقی راک

فردی موفق و معتبر در یک زمینه ی خاص

کار بلد ، کاردرست


کلمات دیگر: