کلمه جو
صفحه اصلی

howled

انگلیسی به فارسی

گوزن، فریاد زدن، زوزه کشیدن، عزاداری کردن


جملات نمونه

1. the representatives howled at the blunder
آن اشتباه بزرگ فریاد اعتراض نمایندگان را بلند کرد.

2. the sick child howled all night
کودک بیمار سرتاسر شب ناله می کرد.

پیشنهاد کاربران

فریاد زد

زوزه کشید


کلمات دیگر: