کلمه جو
صفحه اصلی

deflector


کجکن، خم کن

انگلیسی به فارسی

انفجار


انگلیسی به انگلیسی

• device which deflects or turns aside (gas, air, water, etc.)

دیکشنری تخصصی

[خودرو] به قطعات پلاستیکی یا فلزی گفته میشود که در اتومبیلهای سواری دور چرخها و در وسایل نقلیه تناژ بالا روی کابین راننده و روی قسمت بالای درها برای بهبود آیرودینامیک و سهولت عبور جریان هوا قرار داده شده اند.
[عمران و معماری] منحرف کننده
[زمین شناسی] انحراف ساز
[ریاضیات] منحرف کننده

جملات نمونه

1. Once in place a flow deflector and venturi unit can be set to ensure the required flow and aeration.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک جریان سیال deflector و ونتوری برای اطمینان از جریان مورد نیاز تنظیم شود و هوادهی انجام شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که در محل قرار می گیرند، می توان یک جریان انژکتور و واحد ونتوری را برای اطمینان از جریان و هوای مورد نیاز تنظیم کرد

2. More deflector panels sweep the beam backwards and forwards across the screen to trace out the picture lines.
[ترجمه ترگمان]صفحه های فلزی بیشتری میله را به عقب و جلو تاب می دهند تا خطوط عکس را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]پانل های دیگر انعکاس نور را به عقب و جلو در سراسر صفحه نمایش می دهد تا خطوط تصویر را ردیابی کند

3. Chapter 3: From the physical essences of deflector motions and the characteristic curves of impulse turbine, give the detailed deduction on new deflector formulas.
[ترجمه ترگمان]فصل ۳: از the فیزیکی حرکات deflector و منحنی های مشخصه توربین ضربه ای، استنتاج مفصلی از فرمول های deflector جدید ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]فصل 3: از ملاحظات فیزیکی حرکات دیفرانسیل و منحنی های مشخصه توربین ضربه، کسر دقیق بر روی فرمول های جدید deflector را ارائه می دهد

4. The wind deflector integrated behind the rear headrests minimises wind intrusion.
[ترجمه ترگمان]باد deflector پشت سر هم یکپارچه شده و مانع از نفوذ باد می شود
[ترجمه گوگل]رفلکتور باد که در پشت سر بال عقب قرار دارد، نفوذ باد را به حداقل می رساند

5. Two disrepairs of the R/H ram air inlet deflector panel were found broken during AF check.
[ترجمه ترگمان]دو قسمت از پانل deflector ورودی \/ H در هنگام بررسی AF شکسته شد
[ترجمه گوگل]دو بار رفرنس پانل محافظ ورودی هوای رادیویی R / H در حین بررسی AF شکسته شدند

6. Mine deflectors nolonger take out one mine per one deflector.
[ترجمه ترگمان]مال من است که دیگر کسی را در یکی از deflector از من جدا نمی کند
[ترجمه گوگل]منگنز deflectors nolonger یک معدن در هر یک deflector را

7. Optical deflector is an important element of optical scanner, which determines the scanning performance.
[ترجمه ترگمان]deflector نوری یک عنصر مهم از اسکنر نوری است که عملکرد اسکن را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]القایی نوری یک عنصر مهم از اسکنر نوری است که عملکرد اسکن را تعیین می کند

8. Remove wind deflector, mechanism covers and glass panel.
[ترجمه ترگمان]برش باد، مکانیزم و پنل شیشه ای را حذف کنید
[ترجمه گوگل]رفع کننده باد، پوشش مکانیزم و پانل شیشه را حذف کنید

9. With this effective wind deflector, owners can enjoy driving with the top down even in winter.
[ترجمه ترگمان]با این باد موثر بادی، صاحبان می توانند حتی در زمستان از بالا رفتن از بالا لذت ببرند
[ترجمه گوگل]با این deflector باد موثر، صاحبان می توانند رانندگی با بالا به پایین حتی در زمستان لذت ببرید

10. Remove wind deflector, mechanism covers, glass panel, drain channel, sunshade and drive cable locator as necessary.
[ترجمه ترگمان]Remove های باد، مکانیزم پوشش، پنل شیشه ای، کانال زه کشی، چتر دار و ردیاب کابلی را به صورت لزوم حذف کنید
[ترجمه گوگل]حذف deflector باد، مکانیزم پوشش، پانل شیشه ای، کانال تخلیه، ناودانی سایبان و مسیر یاب کابل درایو را در صورت لزوم

11. The optional wind deflector minimizes drafts and wind turbulence, eliminating wind chill and maximising comfort.
[ترجمه ترگمان]انرژی باد اختیاری پیش نویس را به حداقل می رساند و وزش باد را به حداقل می رساند و باعث از بین بردن خنکی باد و به حداکثر رساندن آسایش می شود
[ترجمه گوگل]بادگیرهای اختیاری باد موجب می شود که پیش نویس ها و آشفتگی باد، از بین بردن خنک کننده باد و به حداکثر رساندن راحتی جلوگیری شود

12. Light beam deflector, exchange system, and method for coupling optical signal terminal.
[ترجمه ترگمان]پرتو نور، سیستم تبادل، و روش اتصال پایانه سیگنال نوری
[ترجمه گوگل]پرتو پرتو پرتو، سیستم مبادله و روش برای اتصال ترمینال سیگنال نوری

13. This paper describes the computation methods of the deflection field of the deflection yoke with wedge profile and the electrostatic deflector with planar electrodes.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش های محاسبه میدان انحراف را با پروفیل گوه و the الکترواستاتیک با الکترودهای مسطح توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله روش های محاسبه میدان انحراف یوغ انحراف را با پروفیل گوه و جرقه الکترواستاتیک با الکترودهای مسطح توصیف می کند

14. Doppler laser velocimeter is employed to measure the velocity field around hanged grid deflector plate.
[ترجمه ترگمان]لیزر داپلر برای اندازه گیری میدان سرعت حول صفحه hanged دار به کار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری میدان سرعت در اطراف صفحة انفجاری شبکه آویزان شده، سرعت سنج سنج لیزر Doppler مورد استفاده قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

deflector
deflector : de - flec - tor
- de = دُش ، دُژ ، دِش ، دِژ
مانند : دُشمَن : دُش - مَن = ضِدِ فکر ، پاداَندیشه
دِژخیم : دِژ - خیم = ضد ِ ذات ( خوب ) ، بَدخیم
دُشنام : دُش - نام =ضد ِ نام ( خوب ) ، بَدنام
flec = بَراز ، روشنایی ، درخشانی ، تاب ، تافت ( تافتن )
tor = پسوند نام ساز و کُننده ء کاری مانند تار در پارسی : کفتار ، پرستار
گرته برداری = دُش بَراز تار ، دُشتافتار

واگرا ساز


کلمات دیگر: