کلمه جو
صفحه اصلی

servo


معنی : فرمان یار
معانی دیگر : رجوع شود به: servomechanism

انگلیسی به فارسی

فرمان یار


سروو، فرمان یار


انگلیسی به انگلیسی

• servomechanism, device which converts low-energy input into high-energy motion; servomotor, motor which functions as a control device in a servomechanism

دیکشنری تخصصی

[صنعت] خود تنظیم، سرو

مترادف و متضاد

فرمان یار (اسم)
servo

جملات نمونه

1. This driving wheel engages with that servo wheel and turns it.
[ترجمه ترگمان]این چرخ محرک درگیر فرمان یار است و آن را به چرخش در می آورد
[ترجمه گوگل]این چرخ راننده با این چرخ سروو درگیر می شود و آن را می چرخاند

2. Fig Block diagram of a typical servo system.
[ترجمه ترگمان]نمودار بلوکی یک سیستم فرمان یار معمولی
[ترجمه گوگل]نمودار شکل یک سیستم سروو معمولی

3. Receiver is attached to battery with servo tape - rubber bands are for added security.
[ترجمه ترگمان]گیرنده به باتری متصل است و نوار لاستیکی tape برای امنیت اضافه شده است
[ترجمه گوگل]گیرنده به با نوار سروو وصل شده است - نوارهای لاستیکی برای امنیت بیشتر است

4. The pilot merges into the servo mechanism.
[ترجمه ترگمان]خلبان به مکانیزم فرمان یار می پیوندد
[ترجمه گوگل]خلبان به دستگاه مکانیکی سروو متصل می شود

5. This paper introduces the development of the servo control electronic yarn feed system and analyzes the warp knitting machine's let-off feedback deflection and the.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به معرفی توسعه سیستم تغذیه نخ الکترونیک کنترل فرمانیار و تجزیه و تحلیل انحراف بازخورد و انحراف بازخورد دستگاه بافندگی می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله معرفی سیستم تغذیه نخ الکتروری سروو کنترل و تجزیه و تحلیل انعطاف پذیری بازخور و خنثی کردن دستگاه جارو برقی را بررسی می کند

6. A servo potentiometer that generates the signal for comparison with the input signal.
[ترجمه ترگمان]یک فرمان یار که سیگنال را برای مقایسه با سیگنال ورودی تولید می کند
[ترجمه گوگل]یک پتانسیومتر سروو که سیگنال را برای مقایسه با سیگنال ورودی تولید می کند

7. Servo motor drives the whole wheel head sliding board (Z Z2 axis) doing longitudinal running through ball screw.
[ترجمه ترگمان]موتور Servo کل صفحه فرمان (محور Z)را هدایت می کند که طولی نمی کشد که طولی نمی کشد
[ترجمه گوگل]موتور سروو کل هیئت مدیره کشویی چرخ (Z Z2 محور) را انجام می دهد که از طریق پیچ توپ به طول می انجامد

8. CNC billet aluminum bell cranks transfer servo motion to the swashplate.
[ترجمه ترگمان]bell CNC billet CNC حرکت فرمان یار را به the منتقل می کنند
[ترجمه گوگل]میل لنگ آلومینیوم CNC انتقال سروو انتقال به swashplate

9. Optimized servo positioning lowers the CG and turns the arm and linkage inboard to eliminate impact damage.
[ترجمه ترگمان]تعیین موقعیت فرمانیار بهینه شده، CG کامپیوتری را کاهش داده و بازو و اتصال درون را برای حذف آسیب ضربه وارد می کند
[ترجمه گوگل]موقعیت سروو بهینه سازی CG را کاهش می دهد و بازو و اتصال داخلی را برای از بین بردن آسیب ضربه می کند

10. Lithography servo disk is a new servo locating technique for magnetic head.
[ترجمه ترگمان]فرمان یار Lithography یک روش جستجوی یار جدید برای هد مغناطیسی است
[ترجمه گوگل]سروو دیسک لیتوگرافی تکنولوژی جدید سروو برای سر مغناطیسی است

11. Servo drive for End seal allows for powerful pressure and quick action.
[ترجمه ترگمان]درایو Servo برای آب بندی پایان اجازه فشار قوی و اقدام سریع را می دهد
[ترجمه گوگل]درایو سروو برای مهر و موم پایان می دهد برای فشار قوی و اقدام سریع

12. Then the faults of electro hydraulic servo system and sensor were transformed to resolvable models.
[ترجمه ترگمان]سپس خطاهای سیستم فرمان یار هیدرولیکی و سنسور به مدل های resolvable تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]سپس گسل های سیستم سروو الکترو هیدرولیکی و سنسور به مدل های قابل حل تبدیل شد

13. These are driven direct by gears on the radio-controlled servo output spindles.
[ترجمه ترگمان]اینها مستقیما با استفاده از دنده ها روی دوک های خروجی فرمان یار با کنترل رادیویی هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]این ها به طور مستقیم توسط چرخ دنده ها بر روی اسپیندل خروجی سروو کنترل رادیویی هدایت می شود

14. This is inserted between the receiver and the tail rotor servo.
[ترجمه ترگمان]این کار بین گیرنده و فرمان یار فرمان یار روتور قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]این بین گیرنده و سروو دنده دم قرار دارد

پیشنهاد کاربران

پمپ بنزین ( استرالیایی )


کلمات دیگر: