روغن کرچک (که به عنوان مسهل کاربرد دارد)
castor oil
روغن کرچک (که به عنوان مسهل کاربرد دارد)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless or yellowish oil derived from castor beans and used as a lubricant and cathartic.
• type of oil obtained from castor beans and used as a lubricant and medication
castor oil is thick yellow oil that is obtained from the seeds of the castor oil plant.
castor oil is thick yellow oil that is obtained from the seeds of the castor oil plant.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] روغن کرچک (که به عنوان مسهل کاربرد دارد)
[عمران و معماری] روغن کرچک
[صنایع غذایی] روغن کرچک: روغنی است که از دانه های گیاه کرچک با نام علمی Reciunus commonis استخراج میشود و حاوی گلیسریل استرهای رسینولئیک اسید است.
[نساجی] روغن کرچک
[پلیمر] روغن کوچک
[عمران و معماری] روغن کرچک
[صنایع غذایی] روغن کرچک: روغنی است که از دانه های گیاه کرچک با نام علمی Reciunus commonis استخراج میشود و حاوی گلیسریل استرهای رسینولئیک اسید است.
[نساجی] روغن کرچک
[پلیمر] روغن کوچک
جملات نمونه
1. And that would get us back to castor oil and the secret police.
[ترجمه ترگمان]و این باعث می شود که ما به روغن کرچک و پلیس مخفی برگردیم
[ترجمه گوگل]و این ما را به روغن کرچک و پلیس مخفی بازگرداند
[ترجمه گوگل]و این ما را به روغن کرچک و پلیس مخفی بازگرداند
2. Castor oil comes from the bean but so does a powerful skin irritant, and a deadly poison called ricin.
[ترجمه ترگمان]روغن کرچک از لوبیا می اید، اما به همین ترتیب یک داروی محرک پوست قوی و یک سم مرگبار به نام ریسین است
[ترجمه گوگل]روغن کرچک از لوبیا بیرون می آید، اما باعث ایجاد حساسیت پوستی شدید و یک سم مرگبار به نام ریسین می شود
[ترجمه گوگل]روغن کرچک از لوبیا بیرون می آید، اما باعث ایجاد حساسیت پوستی شدید و یک سم مرگبار به نام ریسین می شود
3. Castor oil moves the bowels.
[ترجمه ترگمان]روغن کستر، روده رو تکون میده
[ترجمه گوگل]روغن کرچک روده را حرکت می دهد
[ترجمه گوگل]روغن کرچک روده را حرکت می دهد
4. Many career experts tout failure as the castor oil of success.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان شغلی به عنوان روغن کرچک به شکست می خورند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارشناسان حرفه ای شکست را به عنوان روغن کرچک موفقیت به وجود آورده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارشناسان حرفه ای شکست را به عنوان روغن کرچک موفقیت به وجود آورده اند
5. Fortunately the castor oil we buy is carefully prepared, because the castor bean is so deadly, that it takes just one bean to kill a human, and four to kill a horse.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه روغن کرچک که ما می خریم، با دقت آماده است، چون لوبیا روغن کرچک این قدر مهلک است که فقط یک لوبیا را می کشد تا یک انسان را بکشد و چهار تا یک اسب را بکشد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه روغن کرچک ما که خریداری شده است به دقت آماده شده است، زیرا لوبیا کاستور بسیار مرگبار است، که فقط یک لوبیا برای کشتن انسان و چهار بار برای کشتن یک اسب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه روغن کرچک ما که خریداری شده است به دقت آماده شده است، زیرا لوبیا کاستور بسیار مرگبار است، که فقط یک لوبیا برای کشتن انسان و چهار بار برای کشتن یک اسب نیاز دارد
6. Doctor: Give him plenty of castor oil, and don't point him at anyone for 48 hours!
[ترجمه ترگمان]دکتر: یک عالمه روغن کر چک به او بدهید و تا ۴۸ ساعت دیگر به کسی نگاه نکنید!
[ترجمه گوگل]دکتر او را به مقدار زیادی روغن کرچک، و او را به کسی در 48 ساعت به نقطه!
[ترجمه گوگل]دکتر او را به مقدار زیادی روغن کرچک، و او را به کسی در 48 ساعت به نقطه!
7. The team also discovered prescriptions for laxatives of castor oil and colocynth and bulk laxatives of fig and bran.
[ترجمه ترگمان]این تیم همچنین دستورالعمل های برای laxatives روغن کرچک و colocynth و بخش عمده ای از انجیر و سبوس را کشف کرد
[ترجمه گوگل]این تیم همچنین دستورالعمل هایی برای ملین های روغن کرچک و کلوسینت و ملین های انبوه انجیر و سبوس را کشف کرد
[ترجمه گوگل]این تیم همچنین دستورالعمل هایی برای ملین های روغن کرچک و کلوسینت و ملین های انبوه انجیر و سبوس را کشف کرد
8. He filled a cup with kerosene, castor oil and vinegar.
[ترجمه ترگمان]یک فنجان با نفت سفید، روغن کرچک و سرکه پر کرد
[ترجمه گوگل]او یک فنجان را با نفت سفید، روغن کرچک و سرکه پر کرد
[ترجمه گوگل]او یک فنجان را با نفت سفید، روغن کرچک و سرکه پر کرد
9. Organic Extra Virgin Olive Oil, Castor Oil (from the Palma Christi plant), Jojoba Oil Beeswax, and Essential Oils of Rosemary, Peppermint, Balsam Fir, Eucalyptus, Tea Tree, and Cardamom.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون اضافی ارگانیک: روغن کرچک، روغن کرچک (از the پالما)، روغن کرچک، روغن اسانس نعناع، نعناع، چای، درخت چای و Cardamom
[ترجمه گوگل]روغن زیتون فوق العاده ویرجین، روغن کرچک (از کارخانه Palma Christi)، روغن رزماری جوزوبا، و روغن های ضروری Rosemary، Peppermint، Fir، Eucalyptus، Tea Tree و Cardamom
[ترجمه گوگل]روغن زیتون فوق العاده ویرجین، روغن کرچک (از کارخانه Palma Christi)، روغن رزماری جوزوبا، و روغن های ضروری Rosemary، Peppermint، Fir، Eucalyptus، Tea Tree و Cardamom
10. The filament of castor oil plant synthesizes many bundles repeatedly, call much style stamen.
[ترجمه ترگمان]رشته روغن کرچک چندین بسته را مرتب می کند، پرچم بسیار سبک نامیده می شود
[ترجمه گوگل]رشته کارخانه روغن کرچک چندین بسته نرم افزاری را چند بار تکرار می کند، به طرز شگفت آوری فراوان می کند
[ترجمه گوگل]رشته کارخانه روغن کرچک چندین بسته نرم افزاری را چند بار تکرار می کند، به طرز شگفت آوری فراوان می کند
11. Similar research projects are developing plastics from materials such as corn, molasses, potato peelings and castor oil.
[ترجمه ترگمان]پروژه های تحقیقاتی مشابهی در حال توسعه پلاستیک ها از موادی مانند ذرت، ملاس، سیب زمینی peelings و روغن کرچک هستند
[ترجمه گوگل]پروژه های تحقیقاتی مشابه در حال توسعه پلاستیک از مواد مانند ذرت، ملاس، سیب زمینی و روغن کرچک است
[ترجمه گوگل]پروژه های تحقیقاتی مشابه در حال توسعه پلاستیک از مواد مانند ذرت، ملاس، سیب زمینی و روغن کرچک است
12. Madeleine said she didn't mind, but you could see his lordship was going down like a dose of castor oil.
[ترجمه ترگمان]مادلن گفت که ناراحت نیست، اما شما می توانید ببینید که لرد او مثل یک مقدار روغن کر چک به پایین می رود
[ترجمه گوگل]مادلین گفت که او ذهن را نادیده نگرفته، اما می توانست بفهمد که فرمانروایی او مانند دوش روغن کرچک پایین بود
[ترجمه گوگل]مادلین گفت که او ذهن را نادیده نگرفته، اما می توانست بفهمد که فرمانروایی او مانند دوش روغن کرچک پایین بود
13. Thatcher diktats do not simply slide down the Cabinet table like castor oil.
[ترجمه ترگمان]Thatcher diktats به سادگی از روی میز کابینه مانند روغن کرچک پایین نمی رود
[ترجمه گوگل]تاتکر dictats به سادگی کابینت جدول مانند روغن کرچک پایین کشویی
[ترجمه گوگل]تاتکر dictats به سادگی کابینت جدول مانند روغن کرچک پایین کشویی
14. Caffeine enemas are given four hourly, as well as castor oil - orally or by enema - to aid detoxification.
[ترجمه ترگمان]تصفیه کافئین به مدت ۴ ساعت و همچنین روغن کرچک یا by enema - برای کمک به سم زدایی، داده می شود
[ترجمه گوگل]دشمنان کافئین به مدت 4 ساعت و همچنین روغن کرچک - به صورت خوراکی یا انما - برای سم زدایی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]دشمنان کافئین به مدت 4 ساعت و همچنین روغن کرچک - به صورت خوراکی یا انما - برای سم زدایی کمک می کنند
15. It seems to me that I wore glasses before I wore zinc and castor oil cream.
[ترجمه ترگمان]به نظرم می آید که قبل از این که روی کرم و روغن کرچک را بپوشم عینک زده باشم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که من قبل از اینکه روی و روی کرم روغن کرچک بپوشم عینک خودم را پوشیدم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که من قبل از اینکه روی و روی کرم روغن کرچک بپوشم عینک خودم را پوشیدم
a caster oil plant
درختِ کرچک
پیشنهاد کاربران
روغن کرچک
کلمات دیگر: