کلمه جو
صفحه اصلی

differential


معنی : دیفرانسیل، مشتقه، تفاضلی، افتراقی، تشخیص دهنده، دارای ضریب متغیر
معانی دیگر : متفاوت، ناسان، ناهمسان، متمایز کننده، (مکانیک) دنده ی دیفرانسیل، دنده ی ناسانگر، (ریاضی) دیفرانسیل، دیفرانسیلی، فاضله، وابردی، ناسانی، ناهمسانی، تفاوت، فرور، دگرسانی، (ریاضی) وابرد، جدایشی

انگلیسی به فارسی

تفاضلی، افتراقی، تشخیص‌دهنده، (مکانیک) دیفرانسیل، (ریاضی) مشتقه، دارای ضریب متغیر


دیفرانسیل، مشتقه، تفاضلی، افتراقی، تشخیص دهنده، دارای ضریب متغیر


انگلیسی به انگلیسی

• small difference between two adjacent values (mathematics); device that permits a different speed for two adjacent axles, differential gear; difference between two things of the same kind
exhibiting a difference; pertaining to small differences (mathematics); pertaining to the difference of two or more motions
a differential is a difference between two values in a scale; a technical use in mathematics.
a differential is also a difference between rates of pay for different types of work, especially work done by people in the same industry or company.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] دیفرانسیل. در یک آکس دور چرخها را متعادل میکند به خصوص در پیچها که دور چرخها با هم متفاوت است.
[شیمی] دیفرانسیل، دیفرانسیلی، تفاضلی، فاضله، وابردى
[عمران و معماری] وابرد
[کامپیوتر] دیفرانسیل، تفاضلی
[برق و الکترونیک] دیفرانسیل ؛ تفاضل اختلاف بین سطوح مربوط به حالتهای روشن و خاموش در یک سیستم کنترل. - تفاضلی، دیفرانسیلی
[ریاضیات] دیفرانسیل، مشتق گیری

مترادف و متضاد

دیفرانسیل (اسم)
differential

مشتقه (اسم)
differential

تفاضلی (صفت)
differential

افتراقی (صفت)
differential

تشخیص دهنده (صفت)
differential

دارای ضریب متغیر (صفت)
differential

جملات نمونه

1. differential diagnosis
(پزشکی) تشخیص افتراقی

2. differential gearbox
جعبه دنده ی دیفرانسیل

3. differential geometry
هندسه ی وابردی،هندسه ی دیفرانسیل

4. differential housing
پوشگر دیفرانسیل،محفظه ی دیفرانسیل

5. differential operator
تفاضلی

6. differential qualities
صفات متمایز کننده

7. differential rates
نرخ های متفاوت

8. ordinary differential equation
معادله با مشتق معمولی

9. partial differential equation
معادله با مشتق جزیی

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

11. Within the Paid Employment Arena 2 Differential hourly earnings are the most obvious indicator of the patriarchal dividend.
[ترجمه ترگمان]در فضای کاری Paid ۲ ۲ Differential hourly most شاخص بارز سود patriarchal است
[ترجمه گوگل]در عرصه استخدام پولی 2، درآمد ساعتی اختلاف آماری، واضح ترین شاخص سود سهام پدرسالارانه است

12. It laid the foundations of topology, the differential geometry of manifolds and the theory of space-time and gravitation.
[ترجمه ترگمان]آن شالوده توپولوژی، هندسه تفاضلی منیفولدها و نظریه فضا - زمان و جاذبه را پی ریزی کرد
[ترجمه گوگل]این پایه های توپولوژی، هندسه دیفرانسیلی چند منظوره و تئوری فضا-زمان و گرانش را گذاشت

13. The rationale for an external currency market is differential national regulation.
[ترجمه ترگمان]منطق یک بازار ارز خارجی، مقررات ملی افتراقی است
[ترجمه گوگل]منطق برای یک بازار ارز خارجی، مقررات ملی دیفرانسیل است

14. The point is that a double-digit differential can make quite a difference to pensioners' returns.
[ترجمه ترگمان]نکته این است که اختلاف دو رقمی می تواند تفاوت زیادی با بازده بازنشستگان ایجاد کند
[ترجمه گوگل]نکته این است که یک دیفرانسیل دو رقمی می تواند تفاوت بسیار زیادی را برای بازدهی بازنشستگان ایجاد کند

15. A differential count of the cells from five representative areas each from four sections was made.
[ترجمه ترگمان]تعداد تفاضلی از پنج ناحیه نماینده هر کدام از چهار بخش ساخته شد
[ترجمه گوگل]تعداد دفعاتی از سلول ها از پنج منطقه نمایشی هر کدام از چهار بخش ساخته شده است

16. Also they were very concerned with the differential between participants and Society Members.
[ترجمه ترگمان]همچنین آن ها بسیار نگران اختلاف بین شرکت کنندگان و اعضای جامعه بودند
[ترجمه گوگل]همچنین آنها به تفاوت بین شرکت کنندگان و اعضای جامعه بسیار نگران بودند

differential rates

نرخ‌های متفاوت


differential diagnosis

(پزشکی) تشخیص افتراقی


differential qualities

صفات متمایزکننده


differential gearbox

جعبه دنده‌ی دیفرانسیل


differential geometry

هندسه‌ی وابردی، هندسه‌ی دیفرانسیل


differentials in the employees' salaries

ناهمسانی‌های حقوق کارمندان


differential operator

تفاضلی


پیشنهاد کاربران

هماتولوژی
differential
دیفرانسیل
به معنای تفاوت و تمایز و افتراق است
روی یک لام گستره نازک خون تهیه کرده مراحل فیکس
و رنگ آمیزی روی گستره انجام می گیرد
حال گستره رنگ آمیزی شده را زیر میکروسکپ مورد بررسی قرار می دهیم ، با حرکت دادن صفحه میکروسکپ هر نوع گویچه سفید را که مشاهده کردیم جدا جدا یاداشت می کنیم تا تعداد گویچه های مشاهده شده به عدد 100 برسد
برای مثال تعداد نوترفیل مشاهده شده 55 عدد تعداد لنفوسیت مشاهده شده 38 عدد ، تعداد منوسیت 5 عدد، تعداد ائوزینوفیل 2 عدد و بازوفیل دیده نشد
Diff به صورت زیر گزارش می شود MEHDI . KHAJEH
55% : NEU
%Lym : 38
Mon : 5%
2% : Eos
جمع آن ها 100 است


افتراقی

( مالی، اقتصاد ) کارمزد اضافه؛ هزینه اضافه معاملات

نابرابری

تفاوتی

تبعیض آمیز، تمایزآمیز

تفاضلی

DIFFERENTIAL
دیفرانسیل
در آزمایشگاه های تشخیص طبی به اختصار دیف DIFF
نامیده می شود.
DIFFERENTIAL LEUKOCYTE COUNT ( DLC )
به معنای تفاوت و تمایز و افتراق گذاری بین گویچه های سفید خون است
BY: MEHDI. KHAJEH
منابع• https://skilllab.blogsky.com/

متمایز کننده

differential ( ریاضی )
واژه مصوب: دیفرانسیل
تعریف: حاصل‏ضرب مشتق تابع در نمو متغیر مستقل


کلمات دیگر: