کلمه جو
صفحه اصلی

sludge


معنی : لجن، لای، ادم شلخته، پوسته یخ، جای کثیف ولجن الود
معانی دیگر : خره، گل و لای (درته آب)، غریزن، غلیزن، یخ آب آورده ی اسفنجی، یخ ابری، پوسته ی، لجن مال شدن، کثیف شدن

انگلیسی به فارسی

لجن، لای، پوسته یخ، جای کثیف ولجن الود، آدم شلخته،لجن مال شدن، کثیف شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: thick, sticky mud or ooze.
مشابه: mire, ooze

(2) تعریف: dirt and sediment precipitated in a body of water.

• mud, muck, mire, ooze, slush; any semiliquid messy substance; processed waste
sludge is a mixture that is made up of liquid and solids such as thick mud or sewage.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] لجن
[عمران و معماری] لجن
[مهندسی گاز] لجن
[زمین شناسی] لجن، لای، پوسته یخ، جای کثیف و لجن آلود
[خاک شناسی] لجن
[پلیمر] لجن
[آب و خاک] لجن

مترادف و متضاد

لجن (اسم)
ooze, mud, slub, silt, slob, mire, slough, slobber, slush, slosh, sludge, slop

لای (اسم)
ooze, sediment, silt, sludge

ادم شلخته (اسم)
slattern, sludge

پوسته یخ (اسم)
sludge

جای کثیف و لجن الود (اسم)
sludge

mud


Synonyms: glop, goo, goop, grease, gunk, mire, muck, oil, ooze, scum, sediment, silt, slime, slop


جملات نمونه

1. There was some sludge at the bottom of the tank.
[ترجمه ترگمان]در کف مخزن مقداری رسوب وجود داشت
[ترجمه گوگل]در پایین مخزن، لجن وجود داشت

2. A lot of sludge was scooped out of the base of the river.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از لجن از پایه رودخانه برداشته شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از لجن ها از پایه رودخانه رد شدند

3. All dumping of sludge will be banned by 199
[ترجمه ترگمان]دفن زباله توسط ۱۹۹ فرد ممنوع خواهد شد
[ترجمه گوگل]تمام تخلیه لجن توسط 199 مورد ممنوع می شود

4. Sewage plants that turn sludge into safer materials certainly help the environment, but they do release some chemicals.
[ترجمه ترگمان]تاسیسات فاضلاب که لجن را به مواد ایمن تر تبدیل می کنند قطعا به محیط زیست کمک می کنند، اما برخی مواد شیمیایی را آزاد می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان فاضلاب که لجن را به مواد ایمن تبدیل می کنند، قطعا به محیط کمک می کنند، اما برخی مواد شیمیایی را آزاد می کنند

5. The sludge in the Cuisinart fills the condo with smells I remember from nature trails of my childhood.
[ترجمه ترگمان]لجن در the، خانه را با بویی که از طبیعت کودکی من به یاد دارم پر می کند
[ترجمه گوگل]لجن در Cuisinart بستر با بوی پر از مسیرهای طبیعت دوران کودکی من را به یاد می آورد

6. Incinerating sludge costs £9 a tonne and land disposal £3 a tonne.
[ترجمه ترگمان]رسوب incinerating ۹ میلیون پوند برای هر تن و هر تن ۳ پوند برای هر تن هزینه دارد
[ترجمه گوگل]سوزاندن لجن هزینه � 9 یک تن و دفع زمین � 3 تن

7. And the rivers of water were thick as sludge, slick enough with oil to catch fire.
[ترجمه ترگمان]و روده ای آب به اندازه لجن بود و از روغن به اندازه کافی لیز شده بود تا آتش بگیرد
[ترجمه گوگل]و رودخانه ها از آب به عنوان لجن ضخیم بودند، به طوری که به اندازه کافی با روغن به سر می برند

8. For instance, he interfered with the hauling of sludge, causing sludge to back up at the plant, they said.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، او با حمل و نقل لجن دخالت کرد و باعث بالا رفتن رسوب در کارخانه شد
[ترجمه گوگل]آنها گفتند، به عنوان مثال، او با حمل و نقل لجن دخالت کرد و باعث ایجاد لجن در کارخانه شد

9. Knock off the sludge everybody knows remains on the voter rolls, and that 72 percent pushes 90 percent.
[ترجمه ترگمان]بر هم زدن لجن که همه بر روی فهرست های رای دهندگان می دانند، و ۷۲ درصد آن ۹۰ درصد را هل می دهد
[ترجمه گوگل]لجن را از بین ببرید همه می دانند که رأی دهندگان رأی می دهد و 72 درصد آن 90 درصد است

10. Sewage sludge and industrial waste will still enter the North Sea from Britain until 199
[ترجمه ترگمان]فاضلاب صنعتی و فاضلاب صنعتی همچنان تا ۱۹۹ راس به دریای شمال وارد خواهد شد
[ترجمه گوگل]لجن فاضلاب و زباله های صنعتی هنوز تا سال 199 از دریای شمال به انگلستان وارد می شود

11. Sludge - another corrosion by-product - can block the inlet or outlet to the radiator and prevent it from heating up.
[ترجمه ترگمان]رسوب دیگر ناشی از فراورده - می تواند ورودی یا خروجی را به رادیاتور ببندد و از حرارت دادن آن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]لجن - یکی دیگر از محصولات جانبی خوردگی - می تواند ورودی یا خروجی رادیاتور را مسدود کرده و مانع از گرم شدن آن شود

12. Many studies suggest that sludge formation is a marker of gall stone formation.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مطالعات نشان می دهند که تشکیل رسوب نشانه شکل گیری سنگ صفرا است
[ترجمه گوگل]بسیاری از مطالعات نشان می دهد که تشکیل لجن نشان دهنده ایجاد سنگ صفراوی است

13. Listeria occurs in large amounts in the sewage sludge which is spread on farmland.
[ترجمه ترگمان]لیستریا در مقادیر زیادی از لجن فاضلاب که در زمین های کشاورزی گسترده شده است رخ می دهد
[ترجمه گوگل]لیستریا در مقدار زیادی در لجن فاضلاب ایجاد می شود که در زمین های کشاورزی پخش می شود

14. The resultant sludge is washed with twice its weight of water and then filtered.
[ترجمه ترگمان]رسوب حاصل با دو برابر وزن آن شسته می شود و سپس فیلتر می شود
[ترجمه گوگل]لجن حاصل با دو برابر وزن آب شسته شده و سپس فیلتر می شود

پیشنهاد کاربران

sludge ( شیمی )
واژه مصوب: لجن
تعریف: مواد جامد نامطلوب که در فرایند جداسازی یا آمایش ( treatment ) ته‏نشین می شود


کلمات دیگر: