کلمه جو
صفحه اصلی

serviceability


معنی : قابلیت استفاده، بکار خوری، تعمیر پذیری، بدردخوری
معانی دیگر : تعمیر پذیری

انگلیسی به فارسی

تعمیر پذیری


بکار خوری، بدردخوری، قابلیت استفاده


قابلیت اطمینان، بکار خوری، تعمیر پذیری، بدردخوری، قابلیت استفاده


انگلیسی به انگلیسی

• functionality, usefulness, practicality; durability, sturdiness

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کاردهی (قابلیت استفاده)
[عمران و معماری] قابلیت خدمت - قابل استفاده بودن - قابلیت بهره برداری - خدمت پذیری
[صنعت] قابلیت تعمیر پذیری
[نساجی] قابلیت استفاده - دوام
[آمار] تعمیرپذیری

مترادف و متضاد

قابلیت استفاده (اسم)
availability, usability, serviceability

بکار خوری (اسم)
usability, serviceability

تعمیر پذیری (اسم)
serviceability

بدردخوری (اسم)
serviceability

پیشنهاد کاربران

خدمات رسانی

عمکرد، کارآیی

بهره وری



کلمات دیگر: