کلمه جو
صفحه اصلی

fluorescent


معنی : فلورسنت، دارای تشعشع
معانی دیگر : فلورئورسان، لامپ مهتابی

انگلیسی به فارسی

فلورئورسان، لامپ مهتابی


فلورسنت، دارای تشعشع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: able to react to external radiation by emitting electromagnetic radiation, usu. in the form of visible light.

• giving off electromagnetic radiation (especially in the form of light); bright, glowing (of colors)
a fluorescent light shines with a very hard, bright light.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] فلورسنت
[صنایع غذایی] فلورسنت : به موادی گفته میشود که در صورت فعال شدن با بعضی امواج قادر به انتشار نور با طول موج دیگری هستند.
[آب و خاک] فلورسنت

مترادف و متضاد

فلورسنت (صفت)
fluorescent

دارای تشعشع (صفت)
fluorescent

جملات نمونه

1. fluorescent lamp
چراغ (یا لامپ) فلورسنت

2. fluorescent lights
نورهای (لامپ های) مهتابی

3. The strap has a fluorescent coating that glows in the dark.
[ترجمه ترگمان]بند یک روکش براق دارد که در تاریکی می درخشد
[ترجمه گوگل]بند دارای پوشش فلورسنت است که در تاریکی روشن می شود

4. The fitting in the kitchen takes a fluorescent bulb.
[ترجمه ترگمان]جا ماندن در آشپزخانه یک لامپ فلورسنت به همراه دارد
[ترجمه گوگل]اتصالات در آشپزخانه لامپ فلورسنت را می گیرد

5. Fluorescent lighting is much cheaper to use than light bulbs.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی فلورسنت بسیار ارزان تر از لامپ های روشنایی است
[ترجمه گوگل]روشنایی لامپهای فلورسنت بسیار ارزانتر از لامپهای LED است

6. Under the fluorescent light, we took turns washing and packing.
[ترجمه ترگمان]زیر نور فلورسنت، به نوبت رخت می شستند و بسته بندی می کردیم
[ترجمه گوگل]در زیر نور فلورسنت، ما شستشو و بسته شدن نوبت را انجام دادیم

7. He soon began painting the structures with fluorescent colors and displaying them with backlight.
[ترجمه ترگمان]او به زودی شروع به نقاشی کردن سازه های بارنگ های فلورسنت کرد و آن ها را با نور پس زمینه به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او به زودی نقاشی ساختمان با رنگ های فلورسنت را به نمایش گذاشت و با نور پس زمینه نمایش داد

8. The Aromatic Analyser replaces the current fluorescent indicator absorption methods.
[ترجمه ترگمان]Analyser آروماتیک جانشین روش های جذب شاخص فلورسنت فعلی می شود
[ترجمه گوگل]آنالیز آروماتیک جایگزین روش های جذب شاخص های فلورسنت جاری می شود

9. The second, lit by a single row of fluorescent lights, was stacked with large wooden crates from end to end.
[ترجمه ترگمان]دومین، که با یک ردیف از چراغ های مهتابی روشن شده بود، با صندوق های چوبی بزرگی از انتهای تا انتها انباشته شده بود
[ترجمه گوگل]دوم، روشن با یک ردیف از چراغ های فلورسنت، با قفسه های چوبی بزرگ از انتها به انتهای انباشته شد

10. He gazed up at the fluorescent circle blinking overhead.
[ترجمه ترگمان]به دایره ای مهتابی که از بالای سرشان پلک می زدند چشم دوخت
[ترجمه گوگل]او در سرتاسر دایره فلورسنت، چشمک زد

11. There was no floodlighting here, only a small fluorescent light over the entrance.
[ترجمه ترگمان]اینجا هیچ floodlighting وجود نداشت، فقط نور مهتابی کوچکی روی ورودی اتاق دیده می شد
[ترجمه گوگل]در اینجا نورپردازی وجود ندارد، فقط یک نور فلورسنت کوچک در بالای ورودی وجود دارد

12. Clips for a fluorescent tube are fitted.
[ترجمه ترگمان]Clips برای یک لامپ فلورسنت مناسب است
[ترجمه گوگل]کلیپ ها برای یک لوله فلورسنت نصب شده اند

13. Overhead were Maurer's enormous fluorescent lamps.
[ترجمه ترگمان]بالای سرش چراغ های مهتابی بزرگ مهتابی قرار داشت
[ترجمه گوگل]سربارها لامپ های فلورسنت عظیم Maurer بود

14. There is no point in dimming fluorescent light; although it is possible, it is extremely costly and unnecessary.
[ترجمه ترگمان]هیچ نقطه ای در تضعیف نور فلورسنت وجود ندارد؛ اگر چه این امکان وجود دارد، بسیار پرهزینه و غیرضروری است
[ترجمه گوگل]هیچ نقطه ای در نور نور فلورسنت کم نور وجود ندارد گرچه ممکن است، بسیار پرهزینه و غیر ضروری است

پیشنهاد کاربران

خیلی روشن
Fluorescent pink T - shirt
تی شرت صورتی خیلی روشن

مهتابی

دارای تشعشع


کلمات دیگر: