1. marital compatibility
سازگاری در ازدواج،توافق در زناشویی،همسازی در زناشویی
2. National courts can freeze any law while its compatibility with European legislation is being tested.
[ترجمه ترگمان]دادگاه های ملی می توانند هر قانونی را مسدود کنند در حالی که سازگاری آن با قوانین اروپا مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]دادگاه های ملی می توانند هر قانون را متوقف کنند در حالی که سازگاری آن با قوانین اروپایی مورد آزمایش قرار می گیرد
3. The compatibility of brothers and sisters depends on their personalities.
[ترجمه ترگمان]سازگاری برادرها و خواهرها به شخصیت آن ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]سازگاری برادران و خواهران به شخصیت های آنها بستگی دارد
4. Compatibility between monitors and implements is similarly important if farmers are to adopt precision farming technology with confidence.
[ترجمه ترگمان]اگر کشاورزان با اطمینان فن آوری کشاورزی دقیق را اتخاذ کنند سازگاری بین مانیتورها و تجهیزات نیز به همین شکل اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]سازگاری بین مانیتورها و ابزارها نیز به همان اندازه مهم است، اگر کشاورزان باید با اعتماد به نفس به تکنولوژی دقیق کشاورزی بپردازند
5. There is improved compatibility with Windows for Workgroups and Microsoft's new FoxPro 5 database.
[ترجمه ترگمان]سازگاری بهتری با ویندوز برای workgroups و پایگاه داده FoxPro new Microsoft وجود دارد
[ترجمه گوگل]سازگاری بهبود یافته با Windows for Workgroups و پایگاه داده جدید مایکروسافت FoxPro 5 وجود دارد
6. The systems will offer full binary compatibility and Solaris 0 as the operating environment.
[ترجمه ترگمان]این سیستم ها سازگاری باینری کامل و Solaris ۰ را به عنوان محیط عملیاتی ارایه خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این سیستم ها سازگاری کامل باینری و Solaris 0 را به عنوان محیط عملیاتی ارائه می دهند
7. The compatibility between poetry and writing from the heart is not automatic but at best conventional.
[ترجمه ترگمان]سازگاری بین شعر و نویسندگی از قلب، اتوماتیک نیست اما در بهترین حالت مرسوم است
[ترجمه گوگل]سازگاری بین شعر و نوشتن از قلب به صورت خودکار نیست، اما در بهترین حالت معمول است
8. The important compatibility advance will allow software to run unchanged on all Mips products regardless of supplier.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت سازگاری مهم به نرم افزار اجازه می دهد بدون توجه به تامین کننده بدون هیچ تغییری در تمامی محصولات mips اجرا شود
[ترجمه گوگل]پیشرفت سازگاری مهم، نرم افزار را بدون هیچ گونه تغییر در تمام محصولات MIPS صرف نظر از عرضه کننده امکان پذیر می سازد
9. This will improve data compatibility with other institutions.
[ترجمه ترگمان]این کار سازگاری داده ها با موسسات دیگر را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]این امر سازگاری داده ها با موسسات دیگر را بهبود می بخشد
10. The issue of compatibility is difficult to abstract from real-life situations.
[ترجمه ترگمان]مساله سازگاری با شرایط زندگی واقعی دشوار است
[ترجمه گوگل]مسئله سازگاری دشوار است که از شرایط واقعی خارج شود
11. He thought compatibility and interests which could be shared and understood were of prime importance.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد سازگاری و منافعی که می تواند به اشتراک گذاشته شود و درک شود از اهمیت اولیه برخوردار است
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که سازگاری و منافع که می تواند به اشتراک گذاشته و درک شود، از اهمیت اولی برخوردار بود
12. Multicrop and Crop Walker offer the most compatibility with alternative systems.
[ترجمه ترگمان]Multicrop و محصول واکر the سازگاری با سیستم های جایگزین را ارایه می کنند
[ترجمه گوگل]Multicrop و Crop Walker سازگاری بیشتر با سیستم های جایگزین را ارائه می دهند
13. Compatibility is crucial, so the process is highly selective.
[ترجمه ترگمان]سازگاری حیاتی است، بنابراین فرآیند بسیار انتخابی است
[ترجمه گوگل]سازگاری بسیار مهم است، بنابراین فرایند بسیار انتخابی است
14. Compatibility between components was ensured by using a structurally uniform global database, the blackboard.
[ترجمه ترگمان]سازگاری بین اجزا با استفاده از یک پایگاه داده جهانی یکنواخت از ساختاری، تخته سیاه تضمین شد
[ترجمه گوگل]سازگاری بین اجزای سازنده با استفاده از پایگاه داده جهانی ساختاری، تخته سیاه تضمین شد