کلمه جو
صفحه اصلی

air lock


حباب هوا (که موجب اختلال جریان آب و غیره در لوله می شود)، هوابند، هوانه

انگلیسی به فارسی

حباب هوا (که موجب اختلال جریان آب و غیره در لوله می‌شود)، هوابند، هوانه


(مکانیک) صندوقهی برونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an airtight compartment in which the air pressure can be regulated, usu. situated between two areas that have different air pressures, as in underwater operations.

(2) تعریف: an obstruction, as in a pipe, caused by a bubble or pocket of trapped air or vapor.

• airtight chamber, small area between two airtight doors which allows one to pass through to an area with a different atmospheric pressure; pocket of air or vapor in a pipe that prevents the regular flow of fluids
airtight chamber; blockage in a pipe due to an air bubble
an airlock is a compartment between places which do not have the same air pressure, for example in a spacecraft or submarine.
an airlock is also a blockage in a pipe which is caused by a bubble of air that prevents liquid from flowing through.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] هوا بند
[زمین شناسی] هوابند برای تامین رفت وآمد افراد وحمل ونقل وسایل از بخش هوای آزاد تونل به بخشی که تحت تاثیر هوای فشرده قراردارد درداخل دیواره،اطاقکهایی احداثمی شودکه در دو طرف درهای غیرقابل نفوذدارند و بنام هوابند معروفند
[معدن] هوابند (تهویه)
[نفت] هوا بند - کیسه ی هوا
[آب و خاک] اطاقک هوا

جملات نمونه

1. Through the air lock she went, down the metal steps, and out on to the Moon's dusty surface.
[ترجمه ترگمان]از طریق قفل هوایی، از پله های فلزی پایین رفت و روی سطح غبارآلود ماه پیش رفت
[ترجمه گوگل]از طریق قفل هوا او رفت، پایین گام های فلزی، و به سمت سطح گرد و خاکی ماه

2. Finally, they were let through an air lock guarded by massive metal doors into the reactor structure.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آن ها اجازه عبور از یک قفل هوایی را دادند که توسط دره ای فلزی عظیم به درون ساختار رآکتور محافظت می شد
[ترجمه گوگل]سرانجام، آنها از طریق یک قفل هوا که توسط درب های فلزی بزرگ به ساختار راکتور متصل می شدند، اجازه می دادند

3. Emerging from this relatively low air lock they find themselves on the land side in a high-ceilinged hall.
[ترجمه ترگمان]آن ها از این قفل در هوای نسبتا پایین ظهور می کنند و خود را در سمت زمین در یک سالن با سقف بلند می یابند
[ترجمه گوگل]در حال ظهور از این قفل هوا نسبتا کم آنها خود را در سمت زمین در یک سالن بالای سقف قرار می گیرند

4. The interlock is the essential system of air lock to prevent the door which controlled open at same time.
[ترجمه ترگمان]The سیستم ضروری قفل هوا است تا از دری که در همان زمان باز می شود جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]درهم و برهم، سیستم ضروری برای قفل هوا است تا مانع از ورود درب باز شده در همان زمان شود

5. To analyze reasons for air lock, make out effective measures and thoroughly eliminate the air lock.
[ترجمه ترگمان]برای تجزیه و تحلیل دلایل قفل هوا، اقدامات موثر انجام دهید و قفل هوا را به طور کامل حذف کنید
[ترجمه گوگل]برای تجزیه و تحلیل دلایل قفل هوا، اقدامات موثر را انجام دهید و قفل هوا را کاملا از بین ببرید

6. An air lock and a canopy will be added to the visitors' entrance.
[ترجمه ترگمان]یک قفل هوا و یک سایبان به ورودی بازدیدکنندگان اضافه خواهد شد
[ترجمه گوگل]قفل هوا و سایبان به ورودی بازدید کنندگان افزوده می شود

7. Gripping a hand rail, she waited for the door of the air lock to open.
[ترجمه ترگمان]او دستش را روی نرده گذاشت و منتظر شد تا در باز شود و در را باز کند
[ترجمه گوگل]دستگیره یک ریل دستی، او منتظر افتادن درب قفل هوا بود

8. This model comprises of a radial, centrifugal fan cyclone with surround inlet Of high efficiency, expansion cone, and rotary valve air lock.
[ترجمه ترگمان]این مدل شامل یک شکل شعاعی، cyclone فن گریز از مرکز با بازدهی بالا، مخروط انبساط، و قفل هوای دریچه گردان است
[ترجمه گوگل]این مدل شامل یک سیکلون فن شعاعی و سانتریفوژ با ورودی فراگیر از کارآیی بالا، مخروط گسترش و قفل هوا سوپاپ است

9. Special connector is supplied with float drain to prevent air lock.
[ترجمه ترگمان]اتصال دهنده ویژه ای با تخلیه شناور برای جلوگیری از قفل هوا فراهم می شود
[ترجمه گوگل]اتصال ویژه با تخلیه شناور برای جلوگیری از قفل هوا تامین می شود

10. The first UL101 was delivered to the International Space Station in July 2001 and was used to test the newly installed air lock with great success.
[ترجمه ترگمان]اولین UL۱۰۱ در ژولای ۲۰۰۱ به ایستگاه فضایی بین المللی تحویل داده شد و برای آزمایش قفل هوای تازه نصب شده با موفقیت بسیار مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اولین UL101 در ژوئیه 2001 به ایستگاه فضایی بین المللی تحویل داده شد و برای تست قفل هوای تازه نصب شده با موفقیت بسیار مورد استفاده قرار گرفت

11. The stable and safe operation of the ammonia plant is severely affected by the air lock ammonia cooler.
[ترجمه ترگمان]عملکرد ایمن و ایمن کارخانه آمونیاک به شدت تحت تاثیر خنک تر هوای گرم آمونیاک قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]عملیات پایدار و ایمن کارخانه آمونیاک به شدت تحت تأثیر کولر آمونیاک هوا قرار گرفته است

12. The solution of problems such as water hammer, hard to dispose the noncondensables, air lock and selection of steam trap were discussed to save energy, protect environment and lower the cost.
[ترجمه ترگمان]حل مشکلات مانند چکش آبی، دشوار کردن the، قفل هوا و انتخاب تله بخار برای صرفه جویی در انرژی، حفاظت از محیط زیست و کاهش هزینه مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در انرژی، حفاظت از محیط زیست و کاهش هزینه ها، راه حل مشکلات مانند چکش آب، سخت گیری برای غیرمتعارف، قفل هوا و انتخاب تله بخار مورد بحث قرار گرفت

13. Points out the main causes of the fault namely fouling, air lock, outdoor air temperature and building orientation.
[ترجمه ترگمان]نکات اصلی نقص عبارتند از: رسوب، قفل هوا، دمای هوای آزاد و جهت گیری ساختمان
[ترجمه گوگل]اشاره به علل اصلی خطا یعنی فساد، قفل هوا، دمای هوا در هوای آزاد و جهت گیری ساختمان است

14. Framed in the airlock, he seemed like his ship to have his own light source, shining white and gold.
[ترجمه ترگمان]در اتاق هوا، او به نظر می رسید که کشتی او منبع روشنایی خود را دارد، سفید درخشان و طلایی
[ترجمه گوگل]در سمت چپ هواپیما، به نظر می رسید مانند کشتی خود را به منبع نور خود را، درخشان سفید و طلا

15. She only had to make it to the airlock, seal the inner door behind her and wait . . . .
[ترجمه ترگمان]او فقط مجبور شد آن را به اتاق هوا برساند و در را پشت سرش ببندد و منتظر بماند
[ترجمه گوگل]او فقط مجبور بود آن را به داخل هواپیما بکشد، درب داخلی را در پشت آن ببندد و منتظر بماند

16. He walked towards the entrance; a fancy airlock system over which a large illuminated sign flashed on and off.
[ترجمه ترگمان]او به طرف در ورودی رفت؛ یک سیستم تهویه هوا که روی آن تابلوی بزرگ درخشانی دیده می شد روشن شد و خاموش شد
[ترجمه گوگل]او به طرف ورودی رفت سیستم هوابرد فانتزی که بر روی آن علامت روشنایی بزرگ روشن و خاموش می شود

17. The inner door of the airlock opened, and the welcoming delegation entered.
[ترجمه ترگمان]در داخلی در باز شد و هیات خوش آمد گویی وارد شد
[ترجمه گوگل]درب داخلی درب هوای باز و هیئت پذیرایی استقبال شد

18. Then he told Hal to open the airlock, and jetted out into the abyss.
[ترجمه ترگمان]سپس به هال گفت که اتاق را باز کند و در لجه فرو رفت
[ترجمه گوگل]سپس او به هال گفت: «باز کردن قفل هواپیما و به بیرون پرت می شود

19. Compared to closed fermentation containers (with an airlock) this process occurs at a slower rate since some of the yeast will use oxygen to get more energy.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با ظروف تخمیر بسته (با an)این فرآیند با سرعت کمتری رخ می دهد چون برخی از مخمر از اکسیژن برای بدست آوردن انرژی بیشتر استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با مخازن تخمیر بسته (با یک بالشتک هوا) این فرآیند با سرعت بیشتری اتفاق می افتد؛ زیرا برخی از مخمر ها از اکسیژن برای دریافت انرژی بیشتر استفاده می کنند

20. Remove the bung and airlock and add are using to stop fermentation and to encourage settling.
[ترجمه ترگمان]the و airlock را حذف کرده و با استفاده از تخمیر، تخمیر را متوقف کرده و آن ها را تشویق کنید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تخمیر و تشویق محلول کردن، از فلفل و شیر هوا استفاده کنید و اضافه کنید

21. Remove the bung and airlock and add whatever you are using to stop fermentation and to encourage settling.
[ترجمه ترگمان]the و airlock را حذف کرده و هر چه را که برای توقف تخمیر استفاده می کنید را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تخمیر و ترک کردن محلول، از جوش شیرین و شیر هوا استفاده کنید و هر آنچه را که می خواهید استفاده کنید

22. The incubator has been described as an airlock of sorts.
[ترجمه ترگمان]The به عنوان an نوع توصیف شده است
[ترجمه گوگل]انکوباتور به عنوان یک نوع هوابرد توصیف شده است

23. Water cooled motors for long life, with anti airlock design and moisture tight seals .
[ترجمه ترگمان]موتورها برای مدت طولانی موتورها را خنک کرده و با airlock و آب بندی محکم moisture
[ترجمه گوگل]موتورهای خنک کننده آب برای عمر طولانی، با طراحی ضد آب هوایی و مهر و موم تنگ رطوبت

24. Both airlock doors should not be opened simultaneously.
[ترجمه ترگمان]هر دو اتاق هوا در یک زمان باز نمی شود
[ترجمه گوگل]هر دو درب هوایی نباید به طور همزمان باز شوند

25. The intent of an aseptic processing airlock is to preclude ingress of particulate matter and microorganism contamination from a lesser controlled area.
[ترجمه ترگمان]هدف از airlock پس پردازش، جلوگیری از نفوذ ذرات معلق و آلودگی microorganism از یک منطقه کنترل کم تر است
[ترجمه گوگل]هدف از باز شدن یک هواپیما بدون چرخه، جلوگیری از ورود مواد مغذی و میکروارگانیسم از یک منطقه کنترل شده کمتر است

26. Armor the airlock, Blanket the bedrock, And kiss the planet goodbye!
[ترجمه ترگمان]چون در را باز کرد، سنگ بس تر را باز کرد و زمین را بوسید
[ترجمه گوگل]زره قلاب را ببندید، بطری را بپوشانید، و خداحافظی سیاره را ببوسید!

27. Fyodor took this picture from the window of the Russian Docking Compartment (Airlock).
[ترجمه ترگمان]فیودور این عکس را از پنجره اتصال Docking Russian (Airlock)گرفت
[ترجمه گوگل]فیدور این تصویر را از پنجره محفظه Docking روسیه (Airlock) گرفته است

پیشنهاد کاربران

هوابند

اتاق کوچکی با یک دربِ غیر قابل نفوذ هوا

محفظه تطبیق فشار هوا یا سیال دیگر مانند آب در فضاپیماها یا زیردریائی ها که باعث می شود هنگام خروج یا ورود هوای داخل فضاپیما یا زیردریائی تخلیه نشود.

دریچه هوا


کلمات دیگر: