1. the hull of the ship loomed up suddenly
ناگهان بدنه ی کشتی نمودار شد.
2. to hull peas
نیام لوبیا سبز را کندن (یا جدا کردن)
3. to hull walnuts
گردو را پوست کندن
4. to hull wheat
سبوس (یا پوست) گندم را کندن و جدا کردن
5. a battleship's hull is thick
بدنه کشتی جنگی ضخیم است.
6. to seal a boat's hull
بدنه ی قایق را زاماسکه مالیدن
7. How many days'sail is it from Hull to Oslo?
[ترجمه ترگمان]چند روز طول می کشد تا از شهر هال به اسلو برود؟
[ترجمه گوگل]چند روز از هال تا اسلو چند روز است؟
8. He went to Hull University, where he studied History and Economics.
[ترجمه ترگمان]او به دانشگاه هال رفت و در آنجا تاریخ و اقتصاد را مطالعه کرد
[ترجمه گوگل]او به دانشگاه هال رفت و در آنجا به تحصیل در رشته تاریخ و اقتصاد رفت
9. An elderly man from Hull has confounded doctors by recovering after he was officially declared dead.
[ترجمه reza-amiri] یک مردمسن ازشهرهال، بابازگشت به زندگی، بعدازاینکه مرگ اورسمااعلام شد، دکترها رامبهوت کرد
[ترجمه ترگمان]یک مرد مسن از شهر هال پس از اینکه رسما اعلام شد که به طور رسمی مرده است، پزشکان را گیج کرده است
[ترجمه گوگل]یک مرد سالخورده از هال، پزشکان را پس از مرگ او به طور رسمی اعلام کرد
10. They careened the fishing boat to repaint the hull.
[ترجمه reza-amiri] آنهاقایق ماهیگیری رابه پهلو خواباندندتابدنه را رنگ کنند
[ترجمه ترگمان] اونا به قایق ماهیگیری دست می زنن تا بدنه کشتی رو دوباره روشن کنن
[ترجمه گوگل]آنها قایق ماهیگیری را برای بازنشستگی بدنه مراقبت کردند
11. You sense the stresses in the hull each time the keel meets the ground.
[ترجمه reza-amiri] هربارکه کف ( قایق ) بازمین تماس پیدامیکند، تنش وفشار رادر بدنه احساس میکنید
[ترجمه ترگمان]فشار داخل بدنه را هر بار که تخته به زمین می رسد حس می کنید
[ترجمه گوگل]هر بار تناسب اندام در بدنه را احساس می کنید
12. The Hull team had a bad reputation for playing rough.
[ترجمه reza-amiri] تیم ( شهر ) هال برای بازی کردن خشن، آوازه بدی داشت
[ترجمه ترگمان]تیم هال شهرت خوبی برای بازی کردن داشت
[ترجمه گوگل]تیم هال برای بازی خشن شهرت خوبی داشت
13. Fronted by Alan Hull, the band had a number of memorable hits.
[ترجمه reza-amiri] درکنار آلن هال، گروه ( باندموسیقی ) چند اجرای بیادماندنی داشت
[ترجمه ترگمان]این گروه در کنار آلن هال چندین ضربه به یاد ماندنی داشت
[ترجمه گوگل]گروه Alan Hull سرپرستی کرد و تعدادی از نمایش های قابل توجهی داشت
14. The company operates regular sailings between Hull and Zeebrugge.
[ترجمه reza-amiri] این شرکت سفرهای دریایی منظمی رابین ( شهر ) هال و ( شهر ) زیبروج انجام میدهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی منظم بین هال و Zeebrugge دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت به طور منظم بین هال و زایبروج پرواز می کند
15. They climbed onto the upturned hull and waited to be rescued.
[ترجمه reza-amiri] آنهاازروی بدنه واژگون شده بالارفتند ومنتظرماندندتانجات داده شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها از روی بدنه واژگون شده بالا رفتند و صبر کردند تا نجات پیدا کنند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی پوست صعود کردند و منتظر نجات شدند
16. He fixed the towing cradle round the hull.
[ترجمه ترگمان]او گهواره یدک کش را به اطراف بدنه کشتی دوخت
[ترجمه گوگل]او گهواره بکس را در اطراف بدنه ثابت کرد